لیست اختراعات با مالکیت
پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك
92 عدد
خلاصهاي از توصيف اختراع؛ به علت شرايط سخت موجود در طي فرايندهاي آمادهسازي مواد غذايي از جمله سس سويا كه در آن غلظت نمكي بسيار بالا است (20%)، دما بهC ° 45، pH در حدود 4-5 و غلظت اتانول گاهي به 3% ميرسد و همچنين حضور پروتئازها، استفاده از آنزيمي با توانايي مقاومت در تمام اين شرايط بازده توليد محصول با كيفيت بالا را به طور قابل توجهي افزايش ميدهد. در اين پژوهش آنزيم L-گلوتاميناز (rSAM) از باكتري بومي سختدوست Cohnella sp.A01، PTCC No 1921 به صورت هترولوگ بيان شد و پس از تخليص، شرايط بهينهي فعاليت و توانايي آن در مقاومت نسبت به شرايط سخت محيطي به منظور استفاده در صنايع غذايي به خصوص توليد سس سويا مورد بررسي قرار گرفت. جهت پي بردن به pH و دماي بهينهي rSAM فعاليت آنزيم در دما و pHهاي مختلف سنجيده شد. آنزيم در دما و pH به ترتيب C° 50 و 8 بيشترين فعاليت را دارد. بررسي مقاومت rSAM در شرايط سخت مراحل توليد سس سويا از جمله نمكي، دمايي، pH و حضور اتانول و پروتئازها نشان داد rSAM يك آنزيم كاملاً مقاوم در برابر شرايط سخت است و ميتواند در طيف گستردهاي از تغيير شرايط محيطي فعاليت خود را به خوبي حفظ كند.
خلاصهاي از توصيف اختراع: با توجه به محدوديتهاي اعمال شده در استفاده از رنگزاهاي مصنوعي ارائهي راهكارهايي جهت استخراج و خالصسازي رنگزاهاي طبيعي مورد استقبال است. در اين اختراع بهكارگيري تغييراتي در مراحل عصارهگيري و خالصسازي سعي بر استخراج رنگدانهي بتانين از گياه چغندر قرمز به ميزاني فراتر از گزارشات قبلي شده است. به اينمنظور در مرحلهي عصارهگيري تغييراتي چون بهكارگيري گاز ازت، كاهش دماي عصارهگيري، جلوگيري از نفوذ نور و استفاده از پايداركنندههايي نظير آسكوربيكاسيد در كنارهم اعمال شده است. اين عوامل منجر به كاهش اكسيداسيون و تخريب بتانين در طول فرايند عصارهگيري ميشود. در مرحلهي خالصسازي نيز از سيليكاي آمادهسازي شده جهت خالصسازي در ستون كروماتوگرافي فاز نرمال استفاده شد. براي آمادهسازي از محلولهاي اسيد كلريدريك، اسيد سولفوريك و آب اكسيژنه جهت كاهش آلودگيها، افزايش گروههاي عاملي هيدروكسيل و بهدنبال آن افزايش قطبيت استفاده شد. بهكارگيري تمامي اين عوامل در كنارهم درنهايت منجر به خالصسازي حدود ۵۰۰ ميليگرم بتانين از ۱۰۰گرم چغندر قرمز شد.
ليپازها (تري آسيل گليسرول آسيل هيدرولاز EC 3.1.1.3 ) از مهم ترين آنزيم هاي صنعتي هستند كه در صنايع مختلف از جمله صنايع غذايي، شوينده ها، توليدات دارويي، چرم، پارچه، لوازم آرايشي، و كاغذ كاربرد دارند. ليپازهاي باكتريايي عضوي از خانواده β/α هيدرولازها هستندكه تري آسيل گليسرول ها را در فاز بين آب-چربي هيدروليز مي كنند. بهبود ويژگي سوبسترايي و فعاليت كاتاليتيك ليپازها در كاربردهاي تجاري اهميت زيادي دارد. ممانعت فضايي از عواملي است كه در دسترسي سوبسترا به جايگاه فعال آنزيم مشكل ايجاد مي كند. به منظور كاهش ممانعت فضايي و افزايش فضاي جايگاه فعال، فنيل آلانين 17 در درپوش ليپاز كايمريك باسيلوس ترموكاتنولاتوس كه به سمت جايگاه فعال جهت گيري كرده با جهش هاي هدايت شده در محل با سرين جايگزين شد. اين جهش فاصله بين فنيل آلانين 17را تا سرين كاتاليتيك 114 كه در قعر جايگاه فعال آنزيم قرار گرفته 15/4 انگستروم افزايش داد. نتايج نشان داد كه اين جهش فعاليت كلي ليپاز را در حضور اكثر سوبسترها به خصوص سوبستراهاي 8كربنه (U/mg 874)، 10 كربنه (U/mg 836) افزايش داد. همچنين در نتيجه اين جهش فعاليت ليپاز جهش يافته در تمام دماها بالاتر از ليپاز كايمريك بود.و فعاليت ليپاز جهش يافته در pH 9.5 بهينه(U/mg 4950) در مقايسه با ليپاز كايمريك (U/mg 3450) افزايش قابل توجهي را نشان داد. فعاليت آنزيم ليپاز جهش يافته در حضور حلال هاي آلي، مواد پاك كننده، و يونهاي فلزي نيز از ليپاز كايمريك بهبود يافته است.
خلاصهاي از توصيف اختراع: يكي از بهترين روش ها، جهت استخراج فيكوسيانين انجماد و ذوب مكرر است كه در اين تحقيق در دماي ۷۰- و ۴ درجه سانتيگراد با ۳ بار تكرار انجام شده است. پس از آن رنگدانه فيكوسيانين از طريق مراحل جذب ناخالصي ها با استفاده از كيتوزان با غلظت 0.2 درصد، كربن فعال با غلظت 12 درصد، رسوب آمونيوم سولفات با غلظت 45 درصد و كروماتوگرافي تبادلگر يوني Q-Sepharose در شيب نمكي 16 درصد، به شاخص خلوص به ترتيب ۰۱/۲، ۹۹/۲، ۸/۳ و در نهايت 23/۵ رسيد. فيكوسيانين خالص شده با استفاده از الكتروفورز ژل پلي اكريل آميد SDS PAGE و Native PAGE و دستگاه اسپكتروفتومتري شناسايي و خلوص آن تاييد شد. ژل SDS PAGE، دو زيرواحد آلفا و بتا پروتئين خالص شده فيكوسيانين را با وزن مولكولي به ترتيب حدود ۱۷ و۲۰ كيلودالتون نشان داد.
] براي بررسي عملكردهاي يك ژن از حاملها بعنوان ابزارهايي براي انتقال آن استفاده ميكنند. بيش بيان ژنها به صورت دائمي يا القايي است كه القايي بودن بيان نسبت به بيان دائمي آن داراي مزيتهاي است. حامل pLIX-403 داراي پروموتور القايي است. با وجود اين حامل مذكور داراي مشكلات فني و محدويتهايي است كه عبارتند از: 1- همسانهسازي درpLIX-403 به يك حامل حدواسط نياز دارد. 2- تكثير آن در سويههاي باكتريايي خاصي انجام ميگيرد. 3- هزينههاي همسانهسازي در pLIX-403 فوقالعاده زياد است. بدين منظور جايگاه همسانهسازي چندگانه(MCS) طراحي شد. سپس با خارج كردن سيستم GATEWAY از حامل مذكور، MCS طراحي شده با آنزيمهاي NheI و BamHI در آن همسانهسازي شد. پس از تائيد، حامل ايجاد شده pLIX-MCS-403 نام گرفت. براي تائيد عملكردي بودن آن در سلولهاي يوكاريوتي گزارشگرهاي eGFPCAAX-2A-mCherry در pLIX-MCS-403 همسانهسازي گرديد و حامل جديد پس از تائيد، pLIX-MCS-403-eGFPCAAX-2A-mCherry ناميده شد. حامل حاوي گزارشگرها به روش كلسيم-فسفات به سلولهاي HEK293T ترانسفكت شد. نتايج حاكي از بيان شدن گزارشگرها در حضور داكسيسايكلين است كه بدين ترتيب عملكردي بودن حاملهاي ايجاد شده در سلولهاي يوكاريوتي را نشان ميدهد.[
واكسني براي كنترل Clostridium perfringens در حيوانات و خصوصاً انتريت نكروتيك در طيور تهيه شده است. اختراع حاضر توسعه و توليد واكسن طيور مي باشد كه مشتمل بر يك پروتئين آنتي ژنيك واحد كه از دومين آنتي ژنيك انتهاي كربوكسي آنتي ژنيك پروتئين آلفا توكسين كه با يك رابط پپتيدي آلفا هليكال به دومين آنتي ژنيك انتهاي كربوكسي پروتئين NetB متصل مي گردد، همچنين اين دو واحد بوسيله يك رابط پپتيدي آلفا هليكال به جايگاه فعال پروتئين متالوپپتيداز روي متصل مي گردند.اختراع ارائه شده يك سلول گياهي شامل پروتئين هاي آنتي ژنيك توصيف شده، نوكلئيك اسيد توصيف شده، كاست بياني توصيف شده و يا وكتور نوتركيب توصيف شده مي باشد.اختراع حاضر واكسني را ارائه ميدهدكه اين واكسن در تحريك سيستم ايمني همورال در پاسخ به باكتري C . perfringens و محافظت در برابر بيماري نكروتيك انتريتيس به طور موثري تاثير گزار مي باشد. روش هاي توليد و واكسيناسيون طيور نيز فراهم اورده شده است
با توجه به اهميت توليد و نگهداري سلولهاي بنيادي پرتوان القاء شده(iPS) و پتانسيل اين سلولها در درمان بيماريهاي صعب العلاجي كه نياز به سلول درماني دارند، توليد و نگهداري با بازده بالاي اين سلولها يكي از دغدغههاي اساسي در زمينه بيولوژي سلولهاي بنيادي پرتوان القاء شده است. از طرفي بيان پيوسته فاكتور هاي پرتواني مي تواند بعدا در تمايز هاي بعدي سلولهايiPS اختلال ايجاد كند. در اينجا هدف توليد كردن سلولهائي iPS با بازده بالاتر( تعداد كلوني هاي بيشتر از جمعيت اوليه) طي يك پروتكل بهينه شده در آزمايشگاه است. از طرفي طوري آزمايش طراحي شده است كه پس از توليد سلولهاي iPS اين سلولها قادر به بيان خارجي ژنهاي پرتواني نباشند. در ضمن نگهداري اين سلولها با خواص يكسان در محيط كشت از اهداف مهم اين مقوله بوده است. گذشته از تمامي اين اهداف هم اكنون در كشور سلولهاي iPS موشي كه به صورت القائي توليد و به طور كامل از تمام جنبه ها كاراكتريزه شده باشد وجود ندارد. ما توانستيم با پروتكل پيشنهادي در اينجا با بازده بالاتر از 0.1% چهار رده iPS از دو نژاد موش NMRI , Black6توليد نمائيم. براي اولين بار است كه اين سلولها با كاراكتريزاسيون كامل به صورت القائي توليد مي شوند. سلولهاي توليدي در طول زمان سلولهاي توليدي تغيير كاريو تيپ را نشان ندادند. سلولهاي توليد شده تمام كاراكتر هاي جهاني ثبت سلولهاي iPS را دارد و با اطمينان صد درصد ادعا مي شود كه تنها سلولهاي iPS توليدي در ايران مي باشند كه به صورت 100% كاراكتريزه شده اند. با توجه به كامل بودن تمام آزمايشات لازمه جهت تايييد سلولها مي توانند به همين صورت به مراكز داروئي و بانك هاي سلولي فروخته شوند. از طرفي پروتكل توليد اين سلولها مي تواند به آزمايشگاههاي تخصصي درر اين زمينه فروخته شود.
خلاصهاي از توصيف اختراع: امروزه يكي از بهترين راههاي خالص سازي پروتئينها، كلونسازي و اضافه كردن دنباله اي شامل 6 اسيد آمينه هيستيدين در ساختار آنها و بيان آنها بصورت نوتركيب در آزمايشگاه ميباشد. در اين صورت خالص سازي آنها ساده تر ميگردد. در اين فرايند ابتدا جداسازي پرتئين مورد نظر با استفاده از رزينهايي كه به صورت انتخابي اين نوع پروتئنها را جذب خود ميكند انجام شده و در مراحل بعدي با شستشوي رزين پروتئينهايي كه بطور غير اختصاصي به آن متصل شده اند شسته شده و پروتئين مورد نظر تخليص ميشود. در تحقيقات انجام شده نوعي رزين تخليص پروتئين بر مبناي بستر سيليكا توليد و مورد ارزيابي قرار گرفته است. براي تهيه اين رزين ابتدا ذرات سيليكاي خشك با گروههاي اپوكسي عاملدار گشته و سپس تمامي گروههاي اپوكسي توسط تركيب "ايمينو داي استيك اسيد" مورد اصلاح قرار گرفتند. در ادامه كاتيونهاي دو ظرفيتي مس با استفاده از تركيب سولفات مس جهت كئوردينه شدن با دنباله هيستيديني پروتئينها وارد ساختار بستر گرديدند.
اين نوآوري در رابطه با طراحي و ساخت يك ناقل بياني بر مبناي ناقلين دو تايي و سيستم اگروباكتريوم و براي تراريختي گياهان مي باشد. طراحي ناقل به گونه اي است كه در آن از سيستم نوتركيبي در جايگاه ويژه ( cre/loxP ) به منظور حذف ژن نشانگر مقاومت به آنتي بيوتيك و ژن ريكامبيناز استفاده شده است و سيستم نوتركيبي در بذور گياهان تراريخت فعال مي باشد. در اين ناقل به واسطه حضور يك پروموتر القا شونده در برابر اليسيتورهاي قارچي، پس از فعال شدن سيستم نوتركيبي در بذور و حذف ژن نشانگر انتعابي و ژن ريكامبيناز، ژن هدف تحت كنترل پروموتر القايي بيان خواهد شد. با استفاده از اين ناقل براي تراريختي گياهان مي توان در نسل اول به گياهان تراريخت فاقد ژن نشانگر انتخابي و با قابليت بيان القايي ژن هدف دست يافت.
براي اثبات اثر بخشي دهانشويه 25 بيمار داراي پريودنتيت متوسط تا شديد مراجعه كننده به دانشكده دندانپزشكي، دانشگاه علوم پزشكي تهران و 25 فرد كاملا سالم را براساس رضايت بيمار انتخاب كرده ابتدا از بيماران cc 2 بزاق گرفته شده و در ويال استريل و پك يخ قرار داده سپس از عميق ترين پاكت موجود در دهان نيز نمونه گرفته و به آزمايشگاه منتقل گرديد. از اين نمونه ها پس از تهيه كشت خالص (Pure culture) لاكتوباسيلوس پروبيوتيك موردنظر جداسازي شده و با استفاده از روش هاي مرفولوژي، بيوشيميايي و مولكولي (16S rRNA gene sequencing) سويه منتخب لاكتوباسيلوس شناسايي گرديد. لاكتوباسيلوس جدا شده در محلول هاي مشخص بصورت سوسپانسيون در مراحل بعدي تحقيق در بيماران استفاده گرديد. سپس بر اساس شاخص هاي پريودونتال 20 بيمار مبتلا به پريودنتيت مزمن انتخاب و نمونه بزاق و شيار لثه تهيه شده از بيماران براي تعيين ميزان باكتري شاخص بيماريزاي پريودونتالAggrecatibacter actinomycetcomitans كشت داده شد. در مرحله اول تمام شاخص هاي پريودونتال براي بيماران ثبت و سپس مرحله اول درمان بيماران آغاز گرديد. اولين مرحله درمان يعني Scaling & Root planning)) براي همه افراد مذكور انجام گرفته، سپس تعدادي محلول حاوي سويه منتخب لاكتوباسيلوس پروبيوتيك و تعدادي محلول placebo تهيه و بصورت كاملا Random و Blind (balanced block randomization) محلول هاي موردنظر به بيماران به مدت 4 هفته تجويزگرديد. بعد از 2 و 4 هفته بيماران مورد بررسي قرار گرفته، شاخص هاي پريودونتال مجدداً ثبت و از شيار لثه بيماران دوباره با سوآپ نمونه گيري انجام و تغييرات در تعداد و مرفولوژي باكتري شاخص بيماريزاي پريودونتال در بيماران ثبت و مقايسه گرديد. 150 سويه باكتريائي لاكتوباسيل از نمونه هاي جمع آوري شده جداسازي و فعاليت ضد باكتريائي آنها بدقت مورد بررسي قرار گرفت. جدايه منتخب با بيشترين خاصيت ضد باكتريايي، ميله اي شكل، گرم مثبت، كاتالاز منفي، و غير اسپورگذار بوده و براساس آناليز فيلوژنيك صورت گرفته 100% شباهت به سويه لاكتوباسيلوس ساليواريوس DSPV 022SAنشان داد. جدايه منتخب Lactobacillus salivarius NK02 نام گذاري شد. جدايه مورد نظر در GenBank با شماره دسترسي JX 129916 ثبت گرديد. ايندكس ها پريودونتال در دو گروه به شرح زير بود: Periodontal index, gingival index, PPD, BOP, Plaque index در گروه كنترل به ترتيب: 6/58، 7/62، 55/2، 6/1، 97/2 و در گروه پروبيوتيك: 7/61، 3/62، 67/2، 42/1، 91/1 بعد از استفاده از دهانشويه شاخص هاي پريودونتال تغيير كردند. تمام شاخص ها در دو گروه بصورت معني داري بهبود پيدا كردند، ولي PPD, BOP ، GI در گروه پروبيوتيك بطور معني داري نسبت به گروه كنترل كاهش بيشتري داشت. بعد از 1 ماه از مصرف دهانشويه كاهش كلني هاي Aggregatibacter actinomycetemcomitans در گروه پروبيوتيك نسبت به placebo كاملا معني دار بود. كلني هاي اوليه در بزاق و شيار لثه در 2 گروه به ترتيب : كنترل: 77/6 و 08/7پروبيوتيك: 62/6 و 15/7 براساس نتايج تحقيق، كاربرد دهانشويه پروبيوتيك دركنار Sc/Rp منجر به بهبودي پارامترهاي كلينيكال و باكتريايي نسبت به Sc/Rp به تنهايي شد. كاربرد دهانشويه پروبيوتيك مي تواند در از بين بردن فلور بيماري زا و تثبيت فلور مفيد در دهان كمك كننده باشد.
موارد یافت شده: 92