لیست اختراعات داود بي ريا
كاتاليستها به طور گستردهاي در صنايع پالايشگاهي براي تصفيه و بهبود خوراك هاي نفتي مختلف و بهبود بازدهي به كار ميرود. اين كاتاليست ها فعاليتشان را بعد از احيا و استفاده مجدد با گذشت زمان از دست مي دهند و به عنوان ضايعات دور ريخته ميشوند . كاتاليست هاي مصرف شده شامل فلزات ارزشمندي مانند پلاتين، موليبدنيوم، نيكل، رنيوم ، واناديوم و غيره است. شركت هاي مختلفي در دنيا براي استخراج فلزات (خصوصا فلزات ارزشمند) كاتاليست هاي مستعمل شكل گرفته است و تكنولوژي آنها مبني بر دو روش اصلي است : هيدرومتالورژي و پيرومتالورژي. در روش هيدرومتالورژي فلزات توسط اسيدها و بازها استخراج مي شود درحاليكه در روش پيرومتالورژي از عمليات حرارتي مانند برشته كردن و ذوب كردن استفاده ميكنند. اما اين روش هاي مرسوم مشكلاتي دارند. تكنيك پيرومتالورژي مصرف انرژي شديد و همچنين انتشار گازهاي سمي دارد و روش هاي هيدرومتالورژي مرسوم از مصرف مقدار زيادي از مواد شيميايي (خصوصا مواد پر خطر)، فرايند پايين دستي گران قيمت و آلودگي هاي ثانويه رنج ميبرد. هدف از اين اختراع ارائه روشي پاك براي محيط زيست ، كم خطر ، كم هزينه و پر بازده براي استخراج پلاتين از كاتاليست هاي مستعمل به روش هيدرومتالورژي با استفاده از محلول فسفات مي باشد
فرايند پيشفراوري زيستي، تهيهي آنزيم و توليد سوخت زيستي از تركيبات ليگنوسلولزي در يك سيستم يكپارچه، بهعنوان روشي نوين جهت توليد سوخت با قابليت صنعتي شدن، توسعه يافت. كاهش روزافزون سوختهاي فسيلي و معايب سوختهاي حاصل از آن از جمله آلودگي محيط زيست، نفع جامعه را در يافتن منبع انرژي جايگزين از منابع تجديدپذير قرار ميدهد. در بين منابع موجود، تركيبات ليگنوسلولزي مانند بقاياي كشاورزي به دليل محتوا، ارزان و فراوان بودن بسيار مورد توجه قرار گرفتهاند. توليد سوخت از تركيبات ليگنوسلولزي با توجه به ساختار آن شامل سه بخش پيشفراوري، هيدروليز و تخمير ميشود. تاكنون روشهاي مختلفي براي انجام اين مراحل به كار برده شده، اما اجراي همزمان پيشفراوري زيستي و هيدروليز جزئي در يك مرحله، و هيدروليز و تخمير همزمان (SSF) در مرحلهي بعد براي اولين بار در اين اختراع استفاده شده است. انجام فرايندي ساده و به شكل پيوسته موجب افزايش بازدهي، كاهش هزينه و زمان شده و نيز از ملزومات صنعتي شدن هر فرايند به شمار ميآيد؛ از سوي ديگر، پيشفراوري زيستي توسط سويههاي مناسب نه تنها به حذف مؤثر ليگنين از خوراك ليگنوسلولزي منجر ميشود بلكه با توليد آنزيمهاي هيدرولازي و يك مرحله قندسازي همزمان با پيشفراوري، باعث افزايش راندمان تخمير و در نتيجه افزايش توليد محصول ميگردد كه اين مهم موجب كاهش و حتي حذف نياز به آنزيمهاي تجاري در بخش هيدروليز گشته و به اقتصادي شدن فرايند كمك شاياني خواهد كرد.
جهت رسانش كنترل شده فاكتور رشد سلول اندوتليال (VEGF) به منظور القاء رگزايي و رشد و تكثير سلولهاي اندوتليال از روشهاي گوناگوني نظير پايدارسازي و تثبيت فاكتورهاي رشد بر روي داربست پليمري از جنس مواد زيستي و يا نانوكپسولهاي حاوي فاكتورهاي رشد استفاده ميشود. عدم كارايي هورمون رشد در پزشكي مربوط به زماني است كه بدن انسان قادر به توليد اين هورمون نميباشد، سوماتروپين يك هورمون پلي پپتيد است كه رشد و توليد مجدد سلولها را برانگيخته ميكند. عدم كارايي هورمون رشد ميتواند در دوران بچگي ارثي يا اكتسابي باشد كه در حالت شديدتر منجر به توسعه ماهيچهاي كمتري در دوران بچگي شود. نيمه عمر كوتاهin vivo اين دارو، ناپايداري فيزيكي- شيميايي و زيست دسترس پذيري پايين اين پروتئين از راه دهان، تزريق محلول پروتئيني را ايجاب كرده است. اين مشكل ميتواند با استفاده از يك حامل فرمولاسيوني مناسب كه پروتئين در آن كپسوله شود برطرف گردد. استفاده از فاكتورهاي رشد كپسوله شده در نانوليپوزومها بدليل قابليت رهاسازي كنترل شده، توليد مجدد بافت آسيب ديده، افزايش حجم آن و تكثير بهتر سلولها سبب بهبود عملكرد فاكتور رشد ميشود. بدليل كپسوله كردن فاكتور رشد در ابعاد نانو با غلظت موثر، ميزان مصرف فاكتورهاي رشد كه موادي گران قيمت ميباشند كاهش مييابد، زيرا نانوليپوزومهاي حامل فاكتور رشد بصورت هدفمند به سلول متصل شده و در موقع نياز و با شرايط بهتر فاكتور مذكور را در اختيار سلول قرار ميدهند. فرمولاسيون نانوليپوزومي براي كپسوله كردن فاكتور رشد(VEGF) و هورمون رشد سوماتروپين با حداكثر پايداري بهينه شده به طوري كه بتوان به خوبي نرخ رهايش دارو را در محدوده دماي °C37 كنترل كرد، سنتز گرديد. فرمولاسيون حامل دارويي جديد بهينه شده با تركيب درصد مولي (2 = mPEG2000-DSPE : 15 = CHOL :83 = DPPC) و ميزان ساكارز 6 برابر مقدار كل ليپيد با استفاده از امكانات موجود در مركز پژوهشي فناوريهاي نوين در مهندسي علوم زيستي دانشگاه تهران به منظور بارگذاري فاكتورها و هورمون رشد سلولهاي اندوتليال و داروهاي مشابه پروتئيني در گروه نانوبيوتكنولوژي توليد و بررسي تاثير مثبت آنها در محيط كشت سلولهاي اندوتليال مهندسي بافت به كار گرفته شده است.
اختراع ادعايي گونه اي از پيل سوختي مي باشد كه بوسيله ميكرو ارگانيزم ها شيرابه زباله را تصفيه نموده و برق توليد مي كند. در اين اختراع غشا تبادل يونيPEM حذف گرديده و براي اولين بار از يك محيط متخلخل كه مي تواند گونه اي ماسه با آناليز و دانه بندي خاص باشد استفاده گرديده كه هزينه هاي ساخت و توليد را بسيار كاهش مي دهد. الكترود هاي اين پيل سوختي از نوعي فيبر كربن ساخته شده كه بسيار ارزانتر از الكترود هاي قبلي استفاده شده در پيل هاي سوختي ميكروبي مانند كربن كلود، كربن پيپر، پلاتين و كربن فلت مي باشد و قابليت استفاده در مقياس هاي بزرگ را از لحاظ صرفه اقتصادي مهيا مي كند. كاتد اين پيل سوختي بر خلاف پيل هاي سوختي رايج عاري از پلاتين مي باشد و بدين ترتيب يكي از گلوگاه هاي مهم در استفاده صنعتي از پيل هاي سوختي ميكروبي در مقياس بزرگ حذف مي گردد. اين سيستم مي تواند شيرابه زباله با COD بيشتر از mg/l 50000 را بدون نياز به رقيق سازي تصفيه نمايد و رنگ شيرابه را از سياه به شفاف تغيير دهد.
در اين سيستم زيستي، براي هوادهي، اختلاط و سيركولاسيون يك پمپ مورد استفاده قرار گرفت و با پمپاژ كردن، بخشي از محيط كشت حاوي باكتري، از خود مخزن رسوب كشيده ميشد و در انتها توسط جتهايي به مخزن رسوب باز گردانده ميگشت. باكتريها با چسبيدن بر سطح رسوب نفتي و مصرف آن به عنوان منبع كربن، منجر به توليد تركيبات فعال سطحي( بيوسورفكتانت) شده، لذا كشش سطحي كاهش يافته و نيروهاي مويينگي تقويت مي شوند. در اين سيستم، سيركولاسيون باعث اختلاط و تماس دايم بين بيوسورفكتانت، رسوب نفتي و محيط آبي ميگردد. مكانيزمهاي غالب در حذف و جداسازي رسوب، در اين سيستم، به تأثير همزمان بيوسورفكتانتهاي توليدي و تجزيه زيستي هيدروكربنها توسط باكتريها و تنش برشي ناشي از اختلاط مربوط ميشود و اين دو مكانيزم تا حد زيادي به هم وابسته ميباشند به طوري كه در نبود يكي، نتيجهاي را در حذف و جداسازي نخواهيم داشت. كشش سطحي نهايي محيط كشت برابر 42/8 (چهل دو و هشت) ميلي نيوتن بر متر و ميزان جداسازي و حذف در پايان دورهي 21 روزه، معادل 61/5% (شصت يك ونيم درصد) وزن اوليه، اندازه گيري شد.
موارد یافت شده: 5