در اكتشاف ذخاير معدني با روشهاي مغناطيس سنجي، مغناطش اندازهگيري شده بعنوان مغناطش القايي در يا در نظر گرفته نمي (remanent magnetization) نظر گرفته ميشود و همواره جهت مغناطش بازماند شود ويا هم جهت با مغناطش القايي در نظر گرفته ميشود كه اين در نظر گرفته نشدن جهت صحيح مغناطش بازماند گاهي باعث بروز خطاهايي بزرگ در تفسير اكتشافي دادههاي مغناطيسي، كه در اكتشاف ذخاير معدني استفاده ميشود، ميگردد. براي رفع اين معضل و به دست آوردن روشي مناسب براي تخمين جهت مغناطش بازماند كه باعث ميشود كه تفسير مغناطيسي صحيحتري در كارهاي اكتشافي داشته باشيم مبادرت به طراحي و توليد اين اختراع نمودم. در توضيح بيشتر بايد گفت: در بررسي آنوماليهاي مغناطيسي در روش سيگنال تحليلي جهت مغناطش بازماند را ميتوان ناديده گرفت (يا بياثر است ويا اثر جزئي دارد) در حالي كه بررسي آنوماليهاي مغناطيسي با روش شبه گراني كاملا وابسته به جهت مغناطش بازماند ميباشد. لذا مقايسه اين بررسيها با دو روش نامبرده كليدي براي تخمين جهت مغناطيدگي بازماند ميباشد. اگر ما بتوانيم جهت مغناطيدگي بازماند كانسارهاي زير زميني را با اين روش به دست آوريم در واقع توانستهايم كه يكي از پارامترهاي لازم براي اكتشافات مغناطيسي كه ناديده در نظر گرفته مي شده است را وارد فرآيند تفسير مغناطيسي منابع زيرزميني نماييم و در واقع به اين ترتيب دقت تفسير مغناطيسي بيشتر ميگردد. لازم به ذكر است كه تعيين جهت مغناطيدگي بازماند با دستگاه فقط در سطح زمين ويا در محل گود برداريها و حفاريها امكان پذير است و با دستگاههاي اندازه گيري مذكور تعيين جهت مغناطيدگي بازماند كانسارهاي زيرزميني كه هيچ بيرون زدگي ندارند و هيچ حفاري بر روي آنها صورت نگرفته است غيرممكن ميباشد اما با روشي كه در اين اختراع دنبال ميشود ميتوان جهت مغناطيدگي بازماند چنين كانسارهاي زيرزميني مخفي را هم تخمين زد. در اين اختراع چگونگي بررسي دادههاي شبه گراني و سيگنال تحليلي با منطق خاصي صورت ميگيرد كه بر اساس آنچه كه از كارهاي علمي در اين مورد باخبرم، چنين منطقي را براي اولين بار در جهان خود از آن استفاده كرده وبا اين منطق يا آلگوريتم جديد (كه در توصيف اختراع درباره آن توضيح دادهام) مبادرت به توليد اين اختراع نمودم.