لیست اختراعات مژگان بنده پور
ژن درماني يكي از روش هاي درماني است كه امروزه مد نظر بسياري از محققين قرار گرفته است. يكي از مهم ترين مراحل در ژن درماني˛ انتقال ژن مورد نظر به داخل ژنوم سلول مي باشد كه اين فرايند به واسطه يك وكتور يا حامل انجام مي گيرد. . با توجه به اهميت انسولين در تنظيم متابوليسم بدن، روش هاي متعددي به منظور جبران كمبود ان آزمايش شده است. اگرچه استفاده از وكتورهاي ويروسي براي انتقال ژن به سلولهاي يوكاريوتي پديده بسيار ارزشمندي مي باشد˛ اما استفاده از اين وكتورها معايبي دارد كه مي تواند بر نتيجه ژن درماني اثرات منفي داشته باشد. از جمله اين معايب مي توان به فعال شدن مجدد ويروس (وكتور مورد نظر) و ايجاد پاسخ هاي ايمني˛ عدم جايگيري دقيق و صحيح ژن درمانگر درژنوم اشاره كرد. سازه ژني غيرويروسي تهيه شده كه جهت ثبت اختراع ارائه شده است داراي ويژگي هاي زير مي باشد كه آن را از ديگر حامل ها در ژن درماني متمايز ميكند: 1: استفاده از روش DNA برهنه(Naked DNA ) كه فاقد سميت براي سلول مورد نظر مي باشد. 2: عدم استفاده از اجزاي ويروسي در نتيجه نداشتن خطرات و معايب ناشي از آنها 3: جايگزيني هدفمند ژن مورد نظر درداخل ژنوم سلول 4: بكارگيري فرايند جايگزيني همسان (Homologous recombination) از طريق طراحي دو بازوي همولوگ در دو سر سازه جهت قرار دادن ژن مورد نظر در توالي ريبوزومال rDNA انساني كه داراي تعداد كپي هاي زيادي (حدود 400 كپي) در سلول مي باشد كه خطر آسيب به توالي ژني ضروري كه تنها يك كپي از آنها در ژنوم وجود دارد از بين ميرود. 5: توانايي كلون سازي انواع ژن هاي مورد نظردر بيماري هاي ژنتيكي در سازه جهت مطالعات تحقيقاتي به دليل طراحي ويژه آن و قرار دادن جايگاه هاي برش آنزيمي متعدد جهت كلون سازي 6: قرار دادن ژن انسولين به همراه پروموتر اختصاصي و مشاهده بيان آن در سلول مورد نظر
انگل ليشمانياي مارمولك ايراني كه توسط آقاي دكتر كاظمي و همكارانشان از گونه ي مارمولك ايراني جداسازي شده است، با دستكاري ژنتيكي به نحوي تراريخته شده كه قادر به توليد و ترشح سايتوكاين اينترلوكين 12 انساني در محيط كشت مي باشد.
بسمه تعالي 1- عنوان : ساخت وكتور كشنده اختصاصي براي درمان سلول هاي سرطاني ريه مشكل اصلي درمان هاي حاضر بر عليه سرطان، عدم اختصاصيت اين درمان ها براي تومور ، محدوديت دوز سميت و عوارض جانبي است. ژن درماني راهكار جديد درماني را براي برخورد با سرطان ارائه مي دهدكه از طريق به كار گيري جايگزين هايي براي ژن هاي جهش يافته و يا معرفي ژن هاي خودكشي به سلول هاي بدخيم عمل خواهد كرد. استفاده از عواملي كه بتوان اين ژ نها را به طور انتخابي در سلول هاي سرطاني بيان كنند از ديگر اهداف اين روش درماني است كه بر مشكل غير اختصاصي بودن اين روش ها غلبه مي كند. 2- مشكل فني: تشخيص دشوار و در مراحل پيشرفته و از طرفي متاستاز در مراحر ابتدايي سرطان ريه و عدم پاسخ آن به سيستم هاي درماني معمول ايجاد سيستم جديد درماني را در اولويت قرار مي دهد. 3- فرمولاسيون طرح طراحي و ساخت وكتور بياني انتقال وكتور به سلول انسان بررسي اختصاصيت بيان بررسي ميزان كشندگي 4- نقشه اختراع - نقشه اين اختراع در فايل توصيف اختراع مشاهده ميگردد.
بيماري ليشمانيازيس حاصل آلودگي با انگل هاي تك ياخته جنس ليشمانيا است كه در برخي از كشورها يكي از مشكلات اصلي سلامت محسوب مي شود. تاكنون واكسن مناسبي براي اين بيماري معرفي نشده است و درمان هاي مرسوم نيز داراي محدوديت هستند. استفاده از انگل هاي زنده جنس ليشمانيا به عنوان واكسن نتايج اميد بخشي داشته است كه در ميان آنها استفاده از انگل ليشمانيا ليزارد ايراني به دليل بيماري زا نبودن براي انسان و شباهت آنتي ژني با گونه هاي بيماري زا مورد توجه خاصي است. كيتين پس از سلولز دومين پلي ساكاريد فراوان در طبيعت مي باشد كه داراي اثرات ايمونومدولاتوري مي باشد. در اين مطالعه اثر واكسيناسيون مدل موشي BALB/c با واكسن ليشمانيا ليزارد ايراني زنده مخلوط شده با ميكروپارتيكل هاي كيتين در ايجاد مصونيت در برابر ليشمانيا ماژور مورد بررسي قرار گرفت. روش: در اين پژوهش از انگل ليشمانيا ليزارد ايراني و ليشمانيا ماژور (MRHO/IR/75/ER) كه ژن EGFP وارد ژنوم آن گرديده بود استفاده شد. انگل ها در محيط كشت RPMI1640 حاوي 10 درصد سرم جنين گاوي و 100 µl/ml آنتي بيوتيك پنيسيلين كشت داده شد. ميكروپارتيكل هاي كيتين به روش سونيفيكاسيون تهيه و بعد از گذراندن از فيلتر مورد استفاده قرار گرفت. چهار گروه موش BALB/c مورد واكسيناسيون قرار گرفتند. به گروه هاي يك تا سه به عنوان گروه هاي كنترل، به ترتيب PBS، كيتين و يا ليشمانيا ليزارد ايراني تزريق شد. گروه چهارم مورد تزريق همزمان ميكروپارتيكل هاي كيتين مخلوط شده با ليشمانيا ليزارد ايراني قرار گرفت. سه هفته پس از واكسيناسيون تمامي گروه ها با ليشمانيا ماژور بيان كننده Enhanced Green Fluorescent Protein (EGFP) آلوده شدند. هر هفته بار انگلي در موش ها با روش in vivo imaging بررسي گرديد. علاوه بر اين با استفاده از روش Real-time PCR تعداد دقيق انگل در هفته يازدهم پس از چالش، با استفاده از نمونه هاي طحال موش هاي قرباني شده تعيين گرديد. از روش فلوسايتومتري نيز براي مقايسه بار انگلي در سوسپانسيون نمونه هاي غدد لنفاويموش هاي قرباني شده در هفته يازدهم پس از چالش استفاده گرديد. ميزان سايتوكاين هاي IL-10، IFNγ و NO در سوپ رويي كشت اسپلنوسيت هاي تحريك شده با آنتي ژن هاي ليشمانيا در هفته يازدهم بررسي شد. ميزان تكثير لمفوسيتي و IgG سرمي ضد ليشمانيا نيز بررسي گرديد. يافته ها: بر خلاف ساير گروه ها در گروه واكسينه شده تا پايان مطالعه زخمي در محل تلقيح ليشمانيا ماژور و محل واكسيناسيون با ليشمانيا ليزارد ايراني مشاهده نشد. نتايج Real-time PCR نشان داد كه بار انگلي در گروه واكسينه به طور ميانگين 37/29 برابر از ساير گروه ها كمتر بود (P < 0.05). ميزان IL-10 و IFNγ در گروه واكسينه شده از گروه هاي كنترل بالاتر بوده و تفاوت معناداري با ساير گروه ها داشت (P < 0.05). ميزان NO در گروهي كه ليشمانيا ليزارد ايراني به تنهايي دريافت كرده بودند از ساير گروه ها بالاتر بود. تست تكثير لمفوسيتي تفاوت معنا داري در بين گروه ها نداشت. ميزان IgG سرمي اختصاصي در گروه واكسينه شده از ساير گروه ها بالاتر بود كه اين اختلاف از نظر آماري معنا دار بود (P < 0.05). نتيجه گيري: واكسن ليشمانيا ليزارد ايراني به همراه ميكروپارتيكل هاي كيتين موجب فعال شدن كلون هاي لنفوسيتي اختصاصي ضد ليشمانيا ماژور به تعداد كافي و پايدار ماندن آنها شده است به گونه اي كه توانسته اند در زمان چالش انگل را به خوبي مهار كنند. هرچند كه مكانيسم عمل و سلول هاي درگير در اين واكسيناسيون شناخته نشده است، اين روش مي تواند يك واكسن موثر عليه ليشمانيا ماژور باشد كه از طريق افزايش اينترلوكين 10 و اينترفرون گاما به شكل گيري يك پاسخ TH1 مناسب و ايجاد خاطره ايمونولوژيك كمك مي كند.
هورمون هاي سيستم توليدمثلي انسان ( LH و FSH) در حوزه سلامت باروري بسيارحائز اهميت هستند. نقص در توليد و يا عدم تعادل اين هورمون ها اثرات نامطلوبي بر روي سيستم توليدمثلي گذاشته و سلامت باروري را تحت تاثير قرار داده و سبب كاهش ميزان باروري و يا ناباروري مي گردد. لذا، در فرايندهاي درماني مربوط به اختلالات باروري تجويز گنادوتروپين ها بخش مهمي از روند درمان را در برمي گيرد. انواع مختلفي از گنادوتروپين ها اعم از، فرم تخليص شده از منابع انساني و انواع نوتركيب هريك از هورمون هاي LH و FSH تهيه شده و به صورت تجاري در دسترس قرار داده شده اند. در فرم تخليص شده از منابع انساني اگرچه هر دو هورمون LH و FSH حضور داشته و بازدهي مطلوبي در فرايند درمان داشته و به لحاظ اقتصادي نيز مقرون به صرفه است اما حضور عوامل پاتوژن و پروتئين هاي ديگر در اين فراورده مطرح است. در اين اختراع به كمك تكنيك هاي مهندسي ژنتيك، يك سازه ژني با قابليت بيان همزمان ژنهاي كد كننده هورمون هاي LH و FSH انساني طراحي و ساخته شده و به اين طريق، هورمون نوتركيب دوگانه LH/FSH انساني با خلوص بالا، توليد شد.
در اين اختراع ، براي اولين بار قطعه تك زنجيره اي از نواحي متغير آنتي بادي (scFv) با استفاده از روش نمايش ريبوزوم(ribosome display) سنتز شد كه مي تواند علاوه بر آنتي ژن نوتركيب ، پروتئين CD133 ي سطح سلول هاي سرطاني را نيز تشخيص دهد. مهمتر آنكه اين آنتي بادي بر عليه اپيتوپ فاقد گليكوزيلاسيون از CD133 سنتز شده است و معايب آنتي بادي هاي پيشين را ندارد. از آنجاييكه تعداد سلول هاي بنيادي سرطان (CSC) در تومور جامد اندك است ، وجود يك scFv كارآمد ، داراي حساسيت و اختصاصيت بالا بر عليه CD133 ي موجود بر روي سطح CSCها ، مي تواند به عنوان يك ابزار ساده ، سريع و اقتصادي براي تشخيص و جداسازي CSCها در مجموعه ي گسترده اي از سرطانها بكار رود . همچنين با توجه به مقاومت CSCها در برابر شيمي درماني ،اين scFv مي تواند به طور بالقوه به عنوان يك استراتژي اميدوار كننده براي مطالعات دارويي هدفمند براي درمان سرطان هاي مختلف مورد استفاده قرار گيرد.
موارد یافت شده: 8