لیست اختراعات با مالکیت
دانشگاه دولتي اميركبير
8 عدد
همه ساله در اثر حوادث مختلف و راهيابي مواد نفتي به آبهاي مناطق مختلف از جهان، آلودگيهاي زيست محيطي و خسارات اقتصادي فراواني بر دولتها و شركتهاي نفتي تحميل ميگردد و لازم است به منظور به حداقل رساندن اين خسارات، روشهاي سريع، موثر و كارآمدي به منظور حذف اين آلودگيها بكار گرفت.روشهاي مختلفي جهت جمع آوري، حذف و پاكسازي آبهاي دريا از آلودگيهاي نفتي وجود دارد كه يكي از بهترين روشها(هم از لحاظ اقتصادي و داشتن صرفه جويي در هزينه و هم از لحاظ سهولت بكار گيري عملي) روش جذب مواد نفتي توسط جاذبهاست. در اين اختراع، نوعي جديدتري از الياف(به نام الياف توخالي) به منظور پاكسازي آلودگيهاي نفتي بكار گرفته شد كه نسبت به الياف معمولي داراي مزيتها و كارايي بيشتري ميباشد.با توخالي نمودن انواع الياف، به علت كم شدن چگالي ظاهري الياف، شناور ماندن منسوج بر سطح آب در هنگام استفاده در حذف آلايندههاي نفتي امكانپذير گشته و بهراحتي ميتواند به اين منظور بكار گرفته شود. همچنين استفاده از الياف توخالي به جاي الياف معمولي، به علت افزايش مساحت سطحي، ميزان ظرفيت منسوج در جذب مايعات نفتي را افزايش داده و لذا كارايي منسوج در حذف آلايندههاي نفتي بيشتر ميگردد.
اندازه گيري دقيق تنش از موضوعات اساسي و مهم مرتبط با بحث هاي ژئوتكنيكي در پروژه هاي عمراني است. اندازه گيري مستقيم تنش در محيط هاي مختلف زمين با استفاده از سلول هاي فشار انجام مي گيرد. بمنظور انجام دقيق اين كار (اندازه گيري تنش) سلول فشار ساخته شده بايد در مقياس آزمايشگاهي و در محيطي مشابه محيط ميزبان پروژه كاليبره شود تا بتوان مقادير عددي به دست از فشار سنج در محيط ميزبان را به مقادير واقعي تنش تبديل كرد. فرآيند كاليبراسيون توسط شركت هاي سازنده در حال حاضر در سيال تحت فشار كه محيطي همگن و متفاوت از محيط ميزبان محل كارگذاري سلول فشار است انجام مي گيرد. همچنين تحقيقات آزمايشگاهي قبلي انجام گرفته به كاليبراسيون دستگاه مذكور در محيط خاكي محدود هستند. سلول فشار طراحي و ساخته شده در اين تحقيق علاوه بر اينكه داراي مشخصات هندسي متفاوت نسبت به نمونه هاي موجود است. در دو محيط خاك و دوغاب كه از محيط هاي اصلي كاربرد آن در پروژه هاي عمراني هستند كاليبره شده است. اين امر مزيت مثبت اين ابزار نسبت به نمونه هاي مشابه است.
مواد مركب ساختارهايي هستند كه به طور كلي از مواد مجزايي ساخته شده اند كه هر كدام داراي خواص مكانيكي متفاوتي هستند كه طي يك فرآيند، به يك ساختار مركب تبديل مي شود. نمونه هاي فراواني از مواد مركب اعم از طبيعي و مصنوعي در محيط اطراف ما وجود دارد. از بدن انسان گرفته تا ساختمانها، هواپيماها وغيره... يك ماده مركب، تركيبي از دو يا چند ماده مختلف است، به طوري كه مواد متشكله هويتشان را در مواد مركب حفظ مي كنند، اما تركيب آنها خواص و ويژگي هايي به ساختار مي دهد كه نسبت به خواص و ويژگي هاي هر جزء متفاوت است. مواد مركب به طور كلي از دو جزء تشكيل شده است، جزء نگهدارنده يا ماتريس و جزء تقويت كننده، جزء نگهدارنده موادي هستند كه جزء تقويت كننده را احاطه كرده و آن را در بر مي گيرد و جزء تقويت كننده موادي هستند كه به صورت الياف يا پارچه مي باشند كه خواص مواد مركب را بهبود بخشيده و باعث استحكام و سختي آن مي شوند. پارچه هاي دو بعدي داراي ويژگي هاي زيادي از قبيل پوشش، انعطاف پذيري، عايق حرارتي و استحكام هستند ولي كاربرد آنها به عنوان جزء تقويت كننده مواد مركب جهت استفاده در برخي كاربرد هاي حساس و خطرناك مانند، بدنه هواپيما و خودرو به دليل كم بودن خواص مكانيكي آنها در امتداد ضخامت، در مقايسه با فلزات از قبيل آلومينيوم و فولاد محدود شده است. اين ساختارها به دليل نداشتن استحكام در جهت بعد سوم خواص خارج از صفحه اي كمتري دارند و استحكام آنها در مقابل لايه لايه شدن كم است. پارچه هاي سه بعدي ساختارهايي هستند كه از سه دسته نخ عمود بر هم تشكيل شده اند، به گونه اي كه نخ هاي تشكيل دهنده در سه جهت طول، عرض و ضخامت قرار گرفته اند. توليد پارچه هاي سه بعدي به وسيله روش هاي گوناگوني از قبيل تاري- پودي، حلقوي قيطان بافي و بي بافت، اتصال و دوخت امكان پذير مي باشد. اين دستگاه قادر است با استفاده از روش بافندگي تاري- پودي پارچه هاي سه بعدي متعامدي توليد كند كه داراي ساختاري فاقد از فر و موج هستند كه مناسبترين گزينه براي كاربرد در مواد مركب يا كامپوزيت ها مي باشند.
امروزه مهندسي بافت استخوان جايگاه ويژه¬اي در ترميم آسيب¬هاي استخواني پيدا كرده است و محققان اين حوزه به دنبال تهيه و ارتقاي داربست¬هاي زيست فعالي هستند كه تشكيل بافت را با مسير تمايز سلولي تسهيل كرده و قابليت القاي استخوان¬سازي و رگ¬زايي داشته باشد. نانوالياف و هيدروژل¬ها هر يك به دليل تقليد مناسبي كه از ماتريس طبيعي استخوان دارند، به طور گسترده اي به عنوان داربست مورد استفاده قرار گرفته اند، با اين حال هر يك داراي محدوديت¬هايي ازجمله خواص مكانيكي ضعيف هيدروژل و نفوذ سلولي محدود به دليل ايجاد محيط دو بعدي توسط نانوالياف، هستند. روش¬هاي اخير از كامپوزيت هاي نانوليف/ هيدروژل به منظور غلبه بر اين محدوديت ها استفاده كردند. لذا در اين اختراع ابتدا رزوواستاتين¬كليسم به عنوان داروي استخوان¬زا درون نانو¬ذرات سيليكون بارگذاري شد. در ادامه جهت بهبود پروفايل رهايش، نانوذرات سيليكون حامل دارو توسط فرآيند الكتروريسي درون نانوالياف PLA قرار گرفتند. نانوالياف حاوي نانوذرات سيليكون توسط فرآيند آمينكافت خرد شده و درون بستر ژلاتيني جهت ايجاد كامپوزيت نانوليف/هيدروژل توزيع شدند. كامپوزيت نهايي توسط جنيپين اتصال عرضي شد. آزمون¬هاي صورت گرفته نظير مورفولوژي، خواص مكانيكي، پروفايل رهايش، سميت و چسبندگي سلولي نشان داد كه داربست تهيه شده مي¬تواند براي كاربردهاي مهندسي بافت استخوان مورد استفاده قرار گيرد.
بافت استئوكندرال بر اثر عوامل مختلف دچار آسيب مي شود. بدليل شرايط بيولوژيك خاص، ترميم طبيعي آن با مشكلاتي روبروست. مهندسي بافت، بوسيله ي زيست مواد و عوامل زيست فعال، سعي در فراهم آوردن شرايط مناسب جهت تسريع ترميم و باززايي اين بافت دارد. تقليدزيستي ماتريس خارج سلولي گرادياني غضروف و ساخت داربستي گرادياني با تقليد از اين ساختار، مي تواند رويكردي مناسب جهت ترميم مؤثر اين بافت باشد. دستيابي به ساختار گرادياني در مقياس ميكرو، با رويكرد چاپ زيستي امكان پذير است. تهيه ي يك جوهرزيستي متشكل از دو زيست ماده ي ژلاتين متاكريلات و آگاروز، يك هيدروژل با قابليت شبكه اي شدن دو مكانيزميِ حرارتي-نوري را فراهم مي كند. فرايند شبكه اي شدن درجاي هيدروژل تركيبي با كاهش دما تا زير ℃35 و سپس تابش فرابنش صورت مي گيرد. طراحي داربستي چند لايه با تنظيم نسبت هاي مختلف دو ماده، دستيابي به ساختاري گرادياني متشكل از 4 لايه را ممكن ساخته، به شكلي كه يك سطح مناسب استخوان زايي و ديگري مخصوص غضروف زايي باشد. بررسي خواص داربست هيدروژلي در هر لايه، حاكي از قرار گرفتن مدول الاستيك لايه ها در محدوده ي kPa 75-6 (بازه ي تحريك مكانيكي استخواني و غضروفي)، خواص تخلخلي مناسب (تا 97%) و تورم بالا (تا 750%) بود. آزمون انكپسولاسيون سلول هاي بنيادي چربي انجام شده و بررسي خواص زيستي لايه هاي مختلف، نشان از زيست سازگاري قابل قبول (ميانگين زنده ماني 91%) اين داربست داشت.
غشاي پليمري جهت شيرين سازي گاز طبيعي و خالص سازي نيتروژن از گاز دودكش كارخانجات سيمان، فولاد، آهن و صنايع پتروشيمي. مشكل فني: با افزايش جمعيت جهان، مصرف انرژي رو به افزايش است و بزرگترين منبع توليد انرژي، احتراق سوختهاي فسيلي است، بنابراين دنيا با چالش نشر گازهاي گلخانهاي حاصل از احتراق سوخت به ويژه CO2 و در نتيجه تغييرات اتمسفري روبروست. از طرفي ديگر، گاز طبيعي داراي ناخالصيهايي مانند CO2 ميباشد كه خوردگي خطوط انتقال و همچنين تجهيزات فرآيندي را در بر دارد. از بين روشهاي موجود براي حذف CO2 از خروجي گاز دودكش صنايع توليد انرژي و شيرين سازي گاز، تكنولوژي غشا بسيار مورد توجه قرار گرفته است، اما ساخت غشا با تكنولوژي آسان، هزينه پايين، سازگار با محيط زيست و بازدهي بالا هنوز مورد تحقيق است. راه حل: در اين طرح غشا بر پايه پلي اتيلن اكسيد با حلاليت بالا نسبت به CO2 و به روشي آسان و هزينه پايين و سازگار با محيط زيست ساخته شد. كاربرد: جداسازي CO2 از گاز دودكش حاصل از فرايند پس از احتراق نيروگاهها و صنايع، شيرين سازي گاز طبيعي
با توجه به تفاوت¬هاي بسيار بافت عصب با ساير بافت¬هاي بدن و منحصر به فرد بودن ويژگي¬هاي اين بافت از جمله ترميم بسيار ضعيف و يا عدم ترميم، چالش¬هاي بسيار زيادي در روند ترميم و بازسازي اين بافت وجود دارد. در اين راستا تلاش¬هاي بسيار زيادي در ترميم بافت عصب با استفاده از اصول مهندسي بافت صورت گرفته است. در اين اختراع با ساخت داربست رساناي كامپوزيتي هيدروژل/ نانوالياف شرايط مطلوبي براي رشد و چسبندگي سلول¬هاي عصبي PC12 فراهم گرديد تا اين سلول¬ها بر روي داربست گسترش و رشد يافته و سبب ترميم بافت عصب آسيب ديده گردد. نانوالياف مورد استفاده در اين اختراع از جنس PLA انتخاب شدند. با پيوند زدن كلاژن بر روي سطح نانوالياف PLA مكان¬هاي مناسبي براي رشد و چسبندگي سلول¬ها ايجاد گرديد. جهت ايجاد خواص الكتريكي در داربست، پايرول به هيدروژل¬ كيتوسان پيوند زده شد و آزمون خواص الكتريكي جهت بررسي رسانايي مورد ارزيابي قرار گرفت. همچمين نتايج حاصل از كشت سلولي با استفاده از سلول¬هاي PC12 نشان دادكه داربست نهايي داراي زنده ماني سلولي 76/96 درصد است. نتايج اين اختراع بيانگر عدم سميت سلولي داربست و چسبندگي مناسب سلول¬هاي عصبي روي داربست است
اين اختراع در زمينه آلياژهاي حافظهدار پايه مس، و بهطور اختصاصيتر در زمينه توسعه خواص مكانيكي و حافظهداري آلياژ حافظهدار Cu-Al-Mn با روش تغييرفرم پلاستيك شديد است. آلياژ حافظه دار Cu-Al-Mn با تركيب شيميايي ويژه (درصد آلومينيوم كمتر از 18% اتمي و منگنز بالاتر از 8% اتمي)، در ناحيه دو فازي داراي قابليت تغييرفرم بسيار زيادي مي باشد، بنابراين اين آلياژ در كمترين دماي پايداري ناحيه دو فازي ، يعني ˚ 600C تا 5 پاس تحت فرآيند SPD قرار گرفت. عمليات حرارتي بعد از فرآيند در دماي 700 درجه سانتيگراد و براي مدت زمان 150 ثانيه انجام شد. فاز مارتنزيت با اندازه دانه اي در رنج 40-10 ميكرون پايدار شد. خواص مكانيكي و حافظه داري اين آلياژ نسبت به حالت اوليه بهبود قابل توجهي يافت.
موارد یافت شده: 8