يكي از روش هاي مبارزه با چاقي و سلوليت استفاده از محصولات آرايشي بهداشتي حاوي مواد چربي سوز مي باشد. اين محصولات عمدتا به صورت كرم، ژل، لوسيون و روغنهاي لاغري عرضه مي شود ولي استفاده مداوم از انها مستلزم صرف وقت و هزينه مي باشد. لباس به عنوان پوست دوم انسان، در طول شبانه روز با بدن در تماس است و استفاده از آن به عنوان بستري براي نگهداري و انتقال مواد فعال چربي سوز علاوه بر وقت گير نبودن، مشكل چاقي و بروز سلوليت را پس از مدتي برطرف مي كند. بدين منظور ابتدا يك سيستم رهايش كنترل شده و تدريجي به روي پارچه تكميل شد و پس از آن مواد فعال چربي سوز طبيعي مختلف كه اكثرا بر پايه متيل زانتين هاست در سيستم رهايش بارگذاري شد. به اين ترتيب يك لباس لاغري حاوي مواد فعال چربي سوز تهيه شد كه مواد فعال تنها با پوشيدن و برقراري تماس با بدن در اثر اصطكاك، از سيستم رهايش آزاد شده، به پوست نفوذ مي كند و اثرات لاغري و ضد سلوليت را به همراه دارد. به دليل روش توليد خاص و قيمت تمام شده مناسب اين محصول نسبت به محصولات مشابه، اين لباس مي تواند كاربرد وسيعي در زمينه تناسب اندام و بهبود سلوليت داشته باشد و زمينه جديدي براي توليد و عرضه منسوجات نوين در كشور باشد.

در مقايسه با ابريشم و پشم، الياف سويا محدوديت ابعادي ندارد. در چند سال اخير با توجه به بالا رفتن قيمت نفت از يك سو و فراواني و قيمت مناسب الياف سويا از سوي ديگر، استفاده از آن اهميت يافته است. اين الياف داراي خصوصياتي مانند درخشندگي و نرمي طبيعي، خصوصيات فيزيكي و رنگ پذيري خوب، راحتي، لطافت و آويزش مناسب مي باشند. اين خصوصيات سبب گرديده است كه در بعضي از مقالات از اين الياف به عنوان كشمير مصنوعي ياد كنند. الياف سويا علي رغم خصوصيات بسيار خوب داراي ضعف هايي نظير رنگ كرم، كاهش استحكام در حالت تر و تخريب الياف در شرايط سخت سفيدگري است. وجود ته رنگ كرم در اين الياف موجب عدم دستيابي به فام هاي روشن مي گردد. اين موضوع مي تواند سبب محدوديت در گسترش تجاري اين الياف گردد. تاكنون جهت رفع اين مشكل از سفيدگري به روش رمق كشي استفاده شده است كه نتيجه حاصله از آن اليافي با ته رنگ كرم روشن مي باشد، اما با استفاده از روش سفيدگري با استفاده از ازون علاوه بر اين كه در مصرف انرژي و آب صرفه جويي قابل توجهي مي شود، همچنين به اليافي با شاخص سفيدي بالاتر و قابل قبول جهت مصرف در پوشاك دست يافته شد.

به دليل تماس نزديك پوست با منسوجات مدت كوتاهي بعد از پوشيدن لباس، منسوج در معرض هجوم ميكرو ارگانيسم ها قرار مي گيرد . البته در چنين مواردي علاوه بر وضعيت مساعد پوست، شرايط محيطي منسوجات نيز در ميزان رشد باكتري تاثير بسزائي دارد. ميكرو ارگانيسم هاي مرتبط با منسوجات عمدتا شامل باكتري ها و قارچها مي باشند. در اين تحقيق براي انجام عمليات ضد ميكروبي بر روي كالاي نساجي (پارچه حلقوي تهيه شده از الياف سويا) و جلوگيري از رشد اين ميكروارگانيسم ها از رنگزاهاي هليله زرد و سياه به عنوان ماده ضد ميكروب استفاده گرديد. استفاده از اين رنگزاها براي رسيدن به اهداف زير مي باشد: 1- جلوگيري از انتقال و رشد ميكرو ارگانيسم هاي بيماري زا 2- كاهش بوي ناشي از تجزيه يا فساد ميكروبي 3- جلوگيري از آسيب يا افت خصوصيات از طريق تجزيه ليف ناشي از حمله ميكروارگانيسم ها از مزاياي اين رنگزاها نيز مي توان به موارد زير اشاره نمود: 1- هليله از جمله درختان بومي ايران مي باشد كه در حال حاضر نيز در مناطقي مانتنان سيستان و بلوچستان يافت مي شود. 2- ميوه ي اين گياه تا كنون بيشتر به عنوان يك داروي گياهي استفاده مي شده است و در رنگرزي نيز فقط به عنوان يك رنگزا براي بدست آوردن فامهاي زرد تا كرم استفاده مي شده است. 3- اين رنگزا داراي ثبات شستشويي خيلي خوبي مي باشد. 4- دوستدار محيط زيست بودن اين رنگزاهاي طبيعي 5- با استفاده از اين رنگزا به عنوان يك ماده ضد ميكروب و جايگزين نمودن آن با مواد ضد ميكروب شيميايي كه عمدتا وارداتي هستند، مي توان از خروج ارز از كشور جلوگيري نمود. 6- استفاده از رنگزاهاي طبيعي باعث رونق كشاورزي و نيز اشتغالزايي در مناطق محل كشت مي گردد.

‏معمولا در توليد پارچه هاي تاري - پودي نخهاي تار با يك لايه محافظ به نارآهار پوشش داده مي شوند تا راندمان بافندگي افزايش يابد. از سوي ديگر آهار عمده ترين ناخالصي است كه بايد در مرحله مقدمات تكميل كالا گرفته شود تا از بروز مشكلات عديده در مراحل چاپ و رنگرزي جلوگيري شود. در بيشتر موارد فيلرتشكيل شده آهار در آب (سرد يا جوش) به راحتي حل نشده جهت زدودن كامل آن لازم ‏است كه ساختارشيميايي آ ن به نحوي تجزيه شود كه آ هاردر آ ب محلول گردد. معمولا مواد شيميايي جهت آهارزدايي منسوجات بكار برده مي شود. اما تمامي روشهاي موجود داراي نواقصي مي باشند كه نياز به تحقيق درروشها و مواد جديد را جهت بهبود كيفيت آهارگيري، حفظ ويژگيهاي مطلوب كالا، و عدم تاثير منفي بر محيط زيست را ايجاب مي كند. ‏از سوي ديگر امروزه جايگزين كردن روشهاي معمول شيميايي درمحيط آ بي با پروسه هايي كه ميزان آلايندگي آنها صفر و يا ناچيز است يكي از اولويت هاي صنايع مي باشد. بنابراين جايگزيني روشهاي معمول شيميايي با روشهاي خشك از مزيتهاي خاص خود بويژه براي محيط زيست برخوردارمي باشند. بنابراين آهارگيري منسوجات با استفاده از اوزناسيون و يا تركيب آ ن با روش هاي تابشي مدنظر قرار گرفته است.

خواص سطح مواد در بعضي موارد كاربردي داراي نقش مهمتري نسبت به خصوصيات كلي كالا مي باشد. و از طرف ديگر، امروزه جايگزين كردن روشهاي معمول شيميايي در محيط آبي با پروسه هايي كه ميزان آلايندگي آنها صفر و يا ناچيز است يكي از اولويت هاي صنايع مي باشد. بنابراين جايگزيني روشهاي معمول شيميايي با روشهاي خشك از مزيتهاي خاص خود بويژه براي محيط زيست برخوردار مي باشند. بنابراين اصلاح خواص سطحي مواد پليمري، الياف، و منسوجات با استفاده از انرژي روش هاي تابشي مدنظر قرارگرفته است. از جمله منابع تابشي كه مي توان در نظر گرفت، انرژي تابشي امواج مايكروويو مي باشد. با استفاده از تابش امواج مايكروويو به تنهايي و يا در حضور يك ماده اكسيد كننده مانند پتاسيم پرمنگنات، امكان اكسيداسيون سطح مواد پليمري با راندمان بالا ميسر ميشود. در اين روش خشك اصلاح سطح، سطح پارچه پشمي در حد نانو متر تحت تاثير قرار مي گيرد. به طور كلي اين روش تا حد بسيار زيادي به سطح ماده پليمري معطوف شده و خواص مطلوب توده پليمري ماده در حد مطلوب حفظ مي شود. در نتيجه اكسيداسيون صورت گرفته روي سطح ليف پشم بيروني ترين لايه، كه همان لايه تشكيل دهنده فلسهاي سطحي ليف پشم است، تا حد زيادي اكسيد شده و قابليت انعطاف پذيري خود را از دست مي دهد. بنابراين از ميزان درگيري فلسهاي سطحي پشم كاسته شده و همين امر سبب كاهش نمدي شدن پارچه مي گردد. لازم به ذكر است كه نمدي شدن كالاي پشمي در حين مصرف يكي از نقايص عمده اين نوع منسوجات مي باشد.

خواص سطح پليمرها در برخي موارد كاربردي، داراي نقش مهمتري نسبت به خصوصيات توده كالا مي باشد. بعضي از عملكردهاي مواد پليمري مانند چسبندگي، قابليت چاپ شدن، رنگ پذيري، درخشندگي، زيست سازگاري و خواص اصطكاكي بيش از آنكه با خواص توده ماده مرتبط باشد. متأثر از خارجي ترين لايه سطحي مواد مي باشد. تكنيكهاي متفاوتي ارائه شده كه مي تواند خواص سطح خارجي ماده پليمري را بدون تغيير خواص كلي آن ها بهبود بخشد. تاكنون استفاده از روش هاي متعددي براي ايجاد سطوح فوق آبگريز مورد تحقيق قرار گرفته اند. بسياري از مواد و روش هاي به كنار رفته گران قيمت بوده و يا قابل اجرا بر روي منسوجات نمي باشند. در اين طرح از شيوه هيدروليز قليايي كه يك روش معمول تكميل منسوجات مي باشد براي ايجاد ناهمواري سطحي و در نهايت سطح فوق آبگريز استفاده گرديد. خود تميزشوندگي يا اثر نيلوفر آبي از مهمترين خصوصيات اين سطوح مي باشد. در شبيه سازي ساختار برگ نيلوفر آبي و به وجود آوردن خاصيت خودتميزشوندگي دو نياز اساسي وجود دارد. 1 . سطوح بايد انرژي سطحي كمي داشته باشند. 2- ميزان مناسبي از ناهمواري سطح بايد روي آنها ايجاد شود. براي فوق آبگريز كردن پارچه پلي استري با استفاده از يك تركيب فلوئوروكربني با روش معمل و صنعتي فولارد انرژي سطحي الياف به حداقل مقدار ممكن كاهش يافت. به منظور ايجاد ناهمواري سطح، روش هيدروليز قليايي آزمايش شد. مشخص شد كه تكميل تقليل زن پلي استر (هيدروليز قليايي) با ايجاد حفره هايي در سطح الياف كه عمدتا ناشي از ذرات Tio2 مي باشد. سطح را ناهموار و قابليت دافعيت منسوج را بعد از پوشش با فيلم فلوئوروكربني به طور مؤثر بهبود بخشيده است. همچنين مشخص گرديد ديگر تغييرات ساختاري به وجود آمده توسط هيدروليز قليايي نيز در ميزان فوق آبگريزي پارچه مؤثر مي باشد. در نتيجه ساختار سطح منسوجات، با هيدروليز قليايي به گونه اي تغيير مي كند كه بدون نياز به استفاده از نانوذرات مي توان به سطوح فوق آبگريز دست يافت. ناهمواري هاي ناشي از ساختار پارچه و ناهمواري ايجاد شده در اثر هيدروليز، با ايجاد ناهمواري سطح در يك مقياس دوگانه، مي توانند فوق آبگريز بودن كالا را تحت تأثير قرار دهند.

خواص سطح پليمرها در برخي موارد كاربردي، داراي نقش مهمتري نسبت به خصوصيات توده كالا مي باشد. بعضي از عملكردهاي مواد پليمري مانند چسبندگي، قابليت چاپ شدن، رنگ پذيري، درخشندگي، زيست سازگاري و خواص اصطكاكي بيش از آنكه با خواص توده ماده مرتبط باشد، متأثر از خارجي ترين لايه سطحي مواد مي باشد. تكنيكهاي متفاوتي ارائه شده كه مي تواند خواص سطح خارجي ماده پليمري را بدون تغيير خواص كلي آن ها بهبود بخشد. تاكنون استفاده از روش هاي متعددي براي ايجاد سطوح فوق آبگريز مورد تحقيق قرار گرفته اند. بسياري از مواد و روش هاي به كار رفته گران قيمت بوده و يا قابل اجرا بر روي منسوجاتت نمي باشد. در اين طرح از شيوه آمينوليز كه يك روش تكميل منسوجات مي باشد براي ايجاد ناهمواري سطحي و در نهايت سطح فوق آبگريز استفاده گرديد. خودتميزشوندگي يا اثر نيلوفرآبي از مهمترين خصوصيات اين سطوح مي باشد. در شبيه سازي ساختار برگ نيلوفر آبي و به وجود آوردن خاصيت خودتميزشوندگي دو نياز اساسي وجود دارد. 1- سطوح بايد انرژي سطحي كمي داشته باشند. 2- ميزان مناسبي از ناهمواري سطح بايد روي آنها ايجاد شود. براي فوق آبگريز كردن پارچه پلي استري با استفاده از يك تركيب فلوئوروكربني با روش معمول و صنعتي فولارد انرژي سطحي الياف به حداقل مقدار ممكن كاهش يافت. به منظور ايجاد ناهمواري سطح، روش آمينوليز آزمايش سد. مشخص شد كه تكميل آمينوليز با ايجاد شكاف هاي در سطح الياف كه عمدتا ناشي از مناطق آمورف است. سطح را ناهموار و قابليت دافعيت منسوج را بعد از پوشش با فيلم فلوئوروكربني به طور مؤثر بهبود بخشيده است. همچنين مشخص گرديد ديگر تغييرات ساختاري به وجود آمده توسط آمينوليز نيز در ميزان فوق آبگريزي پارچه مؤثر مي باشد. در نتيجه ساختار سطح منسوجات، با آمينوليز به گونه اي تغيير مي كند كه بدون نياز به استفاده از نانوذرات به سطوح فوق آبگريز دست يافت. ناهمواري هاي ناشي از ساختار پارچه و ناهمواري ايجاد شده در اثر آمينوليز، با ايجاد ناهمواري سطح در يك مقياس دوگانه، مي توانند فوق آبگريز بودن كالا را تحت تأثير قرار دهند.

روش پلاسماي اتمسفري به عنوان يك روش فيزيكي شناخته شده، در صنعت نساجي و به خصوص در حوزه تكميل منسوجات مورد استفاده قرار مي گيرد. عليرغم كارآمد بودن اين روش، توليد ضايعات گازي مخرب و آلوده كننده از نقطه نظر توجه به سلامت اكوسيستم محيط زيست، به عنوان يك محدوديت و خطر جدي مورد توجه قرار دارد. هدف اصلي در اين ايده¬ي پيشنهادي، تبديل اين محدوديت به يك فرصت كاربردي سودمند است. آنچه كه در اين اختراع ادعا مي شود، طراحي و ساخت سامانه اي مبتني بر روش پلاسماي اتمسفري است با اين ابتكار كه گازهاي ضايعاتي خارج شده در حين فرآيند تابش پلاسما به عنوان يك عامل اكسيدكنندگي سطحي در مراحل بعدي تكميل مورد بهره برداري قرار مي گيرند. محصول نهايي اين سامانه، منسوجي است با خواص سطحي بهبود يافته از نقطه نظر خواص ترشوندگي و افزايش رنگ پذيري ضمن اينكه راندمان عملكردي اين سامانه بيشتر و ميزان توليد آلاينده¬هاي شيميايي بواسطه فرآيند بسيار كاهش مي يابد. اين سامانه قابليت انواع فرآيندهاي تكميل منسوج را دارد و از نظر نوع ليف فاقد محدوديت است. يكي از مهمترين حوزه¬هاي كاربردي اين سامانه، مربوط به صنعت نساجي و با هدف آهارگيري و سفيدگري پارچه هاي پنبه اي ايجاد افكت هاي متنوع بر روي كالاي جين و همچنين حذف و جايگزيني شستشوي احيايي بعد از رنگرزي با رنگهاي ديسپرس است.