لیست اختراعات با مالکیت
فرشيد يگانه
1 عدد
بيماري ليشمانيازيس حاصل آلودگي با انگل هاي تك ياخته جنس ليشمانيا است كه در برخي از كشورها يكي از مشكلات اصلي سلامت محسوب مي شود. تاكنون واكسن مناسبي براي اين بيماري معرفي نشده است و درمان هاي مرسوم نيز داراي محدوديت هستند. استفاده از انگل هاي زنده جنس ليشمانيا به عنوان واكسن نتايج اميد بخشي داشته است كه در ميان آنها استفاده از انگل ليشمانيا ليزارد ايراني به دليل بيماري زا نبودن براي انسان و شباهت آنتي ژني با گونه هاي بيماري زا مورد توجه خاصي است. كيتين پس از سلولز دومين پلي ساكاريد فراوان در طبيعت مي باشد كه داراي اثرات ايمونومدولاتوري مي باشد. در اين مطالعه اثر واكسيناسيون مدل موشي BALB/c با واكسن ليشمانيا ليزارد ايراني زنده مخلوط شده با ميكروپارتيكل هاي كيتين در ايجاد مصونيت در برابر ليشمانيا ماژور مورد بررسي قرار گرفت. روش: در اين پژوهش از انگل ليشمانيا ليزارد ايراني و ليشمانيا ماژور (MRHO/IR/75/ER) كه ژن EGFP وارد ژنوم آن گرديده بود استفاده شد. انگل ها در محيط كشت RPMI1640 حاوي 10 درصد سرم جنين گاوي و 100 µl/ml آنتي بيوتيك پنيسيلين كشت داده شد. ميكروپارتيكل هاي كيتين به روش سونيفيكاسيون تهيه و بعد از گذراندن از فيلتر مورد استفاده قرار گرفت. چهار گروه موش BALB/c مورد واكسيناسيون قرار گرفتند. به گروه هاي يك تا سه به عنوان گروه هاي كنترل، به ترتيب PBS، كيتين و يا ليشمانيا ليزارد ايراني تزريق شد. گروه چهارم مورد تزريق همزمان ميكروپارتيكل هاي كيتين مخلوط شده با ليشمانيا ليزارد ايراني قرار گرفت. سه هفته پس از واكسيناسيون تمامي گروه ها با ليشمانيا ماژور بيان كننده Enhanced Green Fluorescent Protein (EGFP) آلوده شدند. هر هفته بار انگلي در موش ها با روش in vivo imaging بررسي گرديد. علاوه بر اين با استفاده از روش Real-time PCR تعداد دقيق انگل در هفته يازدهم پس از چالش، با استفاده از نمونه هاي طحال موش هاي قرباني شده تعيين گرديد. از روش فلوسايتومتري نيز براي مقايسه بار انگلي در سوسپانسيون نمونه هاي غدد لنفاويموش هاي قرباني شده در هفته يازدهم پس از چالش استفاده گرديد. ميزان سايتوكاين هاي IL-10، IFNγ و NO در سوپ رويي كشت اسپلنوسيت هاي تحريك شده با آنتي ژن هاي ليشمانيا در هفته يازدهم بررسي شد. ميزان تكثير لمفوسيتي و IgG سرمي ضد ليشمانيا نيز بررسي گرديد. يافته ها: بر خلاف ساير گروه ها در گروه واكسينه شده تا پايان مطالعه زخمي در محل تلقيح ليشمانيا ماژور و محل واكسيناسيون با ليشمانيا ليزارد ايراني مشاهده نشد. نتايج Real-time PCR نشان داد كه بار انگلي در گروه واكسينه به طور ميانگين 37/29 برابر از ساير گروه ها كمتر بود (P < 0.05). ميزان IL-10 و IFNγ در گروه واكسينه شده از گروه هاي كنترل بالاتر بوده و تفاوت معناداري با ساير گروه ها داشت (P < 0.05). ميزان NO در گروهي كه ليشمانيا ليزارد ايراني به تنهايي دريافت كرده بودند از ساير گروه ها بالاتر بود. تست تكثير لمفوسيتي تفاوت معنا داري در بين گروه ها نداشت. ميزان IgG سرمي اختصاصي در گروه واكسينه شده از ساير گروه ها بالاتر بود كه اين اختلاف از نظر آماري معنا دار بود (P < 0.05). نتيجه گيري: واكسن ليشمانيا ليزارد ايراني به همراه ميكروپارتيكل هاي كيتين موجب فعال شدن كلون هاي لنفوسيتي اختصاصي ضد ليشمانيا ماژور به تعداد كافي و پايدار ماندن آنها شده است به گونه اي كه توانسته اند در زمان چالش انگل را به خوبي مهار كنند. هرچند كه مكانيسم عمل و سلول هاي درگير در اين واكسيناسيون شناخته نشده است، اين روش مي تواند يك واكسن موثر عليه ليشمانيا ماژور باشد كه از طريق افزايش اينترلوكين 10 و اينترفرون گاما به شكل گيري يك پاسخ TH1 مناسب و ايجاد خاطره ايمونولوژيك كمك مي كند.
موارد یافت شده: 1