لیست اختراعات با مالکیت
محمدسعيد حجازي
4 عدد
زمينه فني اختراع: بخش الف زير بخشهاي "مواد غذايي- تنباكو" و "سلامتي و بهداشت، سرگرمي و تفريحات" در اين اختراع يك آركه باكتر نمك دوست بومي ايران با نام Halorubrum sp. TBZ112 از درياچه اروميه كه يكي از ذخيرگاه¬هاي مهم ميكروارگانيم¬هاي نمك دوست مي¬باشد شناسايي گرديد كه توانايي قابل توجهي در توليد رنگدانه هاي كاروتنوييدي به ميزان 3.9 ميلي گرم به ازاي هر ليتر در شرايط بهينه از نظر دما، غلظت نمك و pH از خود نشان داد. استخراج كاروتنوييدها توسط حلال استون- متانول به نسبت 7 به 3 حجمي به آساني در دماي اتاق صورت گرفت كه بازده بيشتري نسبت به روش¬هاي ديگر مثل شكستن ديواره ميكروارگانيسم با روش¬هاي مكانيكي دارد و مي تواند در فرآيند توليد انبوه در آينده مقرون به صرفه باشد. در ضمن وجود غلظت بالاي نمك در محيط كشت باكتري، ميزان آلودگي با ساير ميكروارگانيسم ها را كاهش داده كه در توليد صنعتي مي تواند يك نقطه قوت محسوب شود. سه كاروتنوئيد عمده باكتريوروبرين، ليكوپن و بتاكاروتن به ترتيب با سهم 68.85%، 15.13% و 17.1%، مهمترين كاروتنوئيدهاي موجود در عصاره باكتري تعيين شد. در ضمن از آنجا كه استاندارد تجاري باكتريوروبرين در بازار وجود ندارد اين سويه مي تواند جهت توليد باكتريوروبرين و عرضه به بازار به كار رود.
اختراع حاضر تكنيكي براي تشخيص توالي DNA دو رشته اي سنتزي و محصول واكنش PCR به سه شكل مكمل غير مكمل و داراي پلي مورفيسم تك نوكلئوتيدي بوسيله بيوسنسور طراحي شده بر پايه PNA مي باشد. بيوسنسور طراحي شده از جنس طلا بر پايه PNA است كه با توجه به پيوند اختصاصي و حساس با توالي نوكلئوتيدهاي DNA و توانايي ايجاد زنجيره سه تايي Triplex با توالي DNA دو رشته ايسنتزي و محصول واكنش PCR به سه شكل مكمل غير مكمل و داراي پلي مورفيسم تك نوكلئوتيدي بدين منظور انتخاب گرديد. روش تشخيصي بكار رفته با بكارگيري كمپلكس سه الكترودي متشكل از الكترود كار الكترود شاهد و الكترود كملي و دستگاه اتولب در محلول حاوي DNA دو رشته اي و به كمك شناساگر متيلن بلو صورت گرفت. نتايج حاصله (شكل هاي يك دو دو) مويد انتخابگري و حساسيت بالاي تشخيصي سهولت انجام و سرعت بالاي روش مذكور در ايجاد افتراق معني دار بين سيگنال هاي الكتروشيميايي حاصل از تثبيت پروب و ايجاد زنجيره سه تايي با توالي DNA دو رشته اي مكمل و غير مكمل بود.
ابداع حاضر كلونينگ و تهيه سلولهاي E.coli BL21 تراريخته است كه قادر هستند اينترلوكين 2-- انساني را در سيتوپلاسم خود بيان كنند سلول هاي تراريخته تهيه شده محتوي پلاسميد pEThIL هستند كه اينترلوكين 2-- انساني را تحت كنترل پروموتور T7 كد مي كند اين سلول ها به آمپي سيلين مقاوم بوده دو در حضور اين آنتي بيوتيك رشد كرده و به اين طريق از سلول هاي فاقد پلاسميد قابل جدا سازي هستند بيان اينترلوكين 2-- انساني در اين سلول ها بصورت القايي شيميايي بوده و در حضور IPTG (اپزوپروپيل تيو گالاكتوزيد ) انجام ميپذيرد مطالعات نشان داد كه ميزان پروتئين بيان شده در باكتري هاي تراريخته تهيه شده تابعي از غلظت IPTG و ميزان OD(اپتيكال دانسيته) است. بيشترين مقدار پروتئيننو تركيب توليد شده توسط اين سلول ها پس از 2 ساعت انكوباسيون با OD اوليه برابر 0/5 در غلظت هاي IPTG برابر 1 ميلي مولار يا بيشتر انجام مي گيرد (شكل2) اين باكتري ها بيشترين مقدار اينترلوكين 2-- انساني را در حضور IPTGبه مقدار 0/25 مولار در OD هاي برابر 0/25 تا 1 توليد مي كنند ( شكل 3) وجود Tag T7 در ناحيه بالادست cDNA كد كننده اينترلوكين 2-- باعث مي شود كه پروتئين بيان شده در ناحيه -N ترمينال خود محتوي پپتيد T7 Tag باشد كه اين امر موجب مي گردد پروتئين نو تركيب بيان شده علاوه بر آنتي بادي هاي ضد اينترلوكين 2-- با آنتي بادي هاي ضد T7 Tag نيز قابل شناسايي و همچنين قابل جداسازي باشد.
ابداع حاضر يك وكتور بيان كننده جديد به نام PETHIL-2 است كه توانايي بيان اينترلوكين 2-- انساني در سيتوپلاسم سلول هاي پرو كاريوتيك محتوي T7 RNA Polymerase از قبيل BL21 E. coli را دارد وكتورPETHIL-2 يك وكتور پرو كاريوتيكي به اندازه 5839 جفت باز است كه در آن cDNA ي كد كننده اينترلوكين 2-- انساني توسط پروموتور T7 رانده مي شود. PETHIL-2 داراي كاست بيان كننده lacI است كه رپرسور lac را بيان ميكند وجود اپراتور lac در پايين پروموتور T7 بيان اينترلوكين 2-- را از حالت هميشه روشن به حالت القائي در آورده است القاء بيان اينترلوكين 2-- تحت كنترل عوامل شيميايي مانند IPTG (ايزوپروپيل تيوگالاكتوزيد ) قرار دارد در حضور اين عوامل شيميايي رپرسور lac غير فعال شده و T7 RNA Polymerase توانائي اتصال به پروموتور شروع نسخه برداري و در نهايت بيان اينترلوكين 2-- را خوتهد داشت اين پلاسميد همچنين ژن مقاومت به آنتي بيوتيك آمپي سيلين را كد مي كند لذا باكتري هاي ترانسفكت شده با پلاسميد مزبور را مي توان در حضور آمپي سيلين از باكتري هاي فاقد پلاسميد جدا سازي نمود و تكثير داد اين پلاسميد همچنين داراي F1 origin و PBR322 است (شكل3)
موارد یافت شده: 4