اتصال‌هاي تيرچه به تير عموماً به صورت مفصلي انجام مي‌شود. فرضيات طراحي و نيز روند اجراء به گونه‌اي است كه شرايط اتصال مفصلي فراهم شده و از اين‌رو در محل تكيه‌گاه‌ها فقط از ظرفيت برشي تيرچه استفاده مي‌شود. براي كاهش تغييرمكان قائم و ارتعاش تيرچه از ايده اتصال كفشكي تيرچه به تير همراه با ميخ‌هاي پرمقاومت استفاده مي‌شود

اتصال خمشي تير به ستون HSS پرشده با بتن خودمتراكم با پيچ ميان‌گذر كه در زمينه صنعت ساخت و ساز كاربرد دارد. در حال حاضر امكان استفاده از اتصال خمشي ورق انتهايي در ستون‌هاي قوطي شكل (HSS و ...) وجود ندارد زيرا در دنيا تكنولوژي خاصي براي به منظور سفت كردن و پيش‌تنيده كردن پيچ‌ها در دنيا وجود ندارد و از طرف ديگر سختي و مشكلات اجرايي در تعبيه ورق‌هاي پيوستگي، موجب شده استفاده از مزاياي اين نوع اتصال براي ستون‌هاي قوطي شكل غيرممكن شود. همچنين استفاده از ستون‌هاي ساخته شده از مقطع قوطي داراي مشكلات اجرايي زيادي از جمله ساخت مقطع قوطي و حجم زياد جوش و اجراي ورق پيوستگي مي‌باشد. ستون‌هاي مورد استفاده در اين جزئيات پيشنهادي با حذف ساخت مقطع، حذف ورق پيوستگي و امكان استفاده از اتصال ورق انتهايي مشكلات اجراي هر كدام از اين موارد را حذف نموده و با بهره‌وري از مزيت بتن داخل ستون، شرايط محافظت در برابر حريق نيز برآورده مي‌شود.

اتصال ستون به ستون با پيچ هاي ميان گذر پر مقاومت در محل وصله، امكان انتقال تمامي نيروهاي مقطع ستون طبقه بالاتر را به ستون طبقه پايين تر فراهم مي كند. به منظور انتقال اين نيروها از يك صفحه درون ستون پاييني استفاده مي شود و از اين رو پيچ هاي ميان گذر پر مقاومت صرفا وظيفه ايجاد پيوستگي در محل اتصال را به عهده داشته و نيروي برشي را متحمل نخواهند شد. نيروهاي وارد بر ورق درون ستون از طريق جوش هاي موجود در چهار طرف، به ستون زيرين انتقال مي يابد. از انجا كه ورق زيرين عملكردي همانند صفحات پاي ستون دارد، بنابراين در محاسبات مربوط به تعيين ضخامت ورق از روابط مربوط به اين صفحات استفاده مي شود. به منظور جلوگيري از لهيدگي وجوه ستون كوچكتردر اثرنيروي عظيم پيش تنيدگي از يك ورق داخل ستون در فاصله اي بين دو رديف پيچ استفاده مي شود. همچنين براي جلوگيري از ايجاد تنش هاي اضافي در گوشه هاي ستون پاييني بر اثر تغيير شكل ناشي از نيروي عظيم موجود در پيچ ها، لبه هاي ستون در فاصله اي ميان صفحه زيرين تا محل قطع بريده مي شود. فاصله هر رديف از پيچ ها نسبت به وجوه كناري ستون بر اساس حداقل فاصله لازم تا لبه ستون با بعد كوچكتر تعيين مي شود. در اين روش ابتدا ستون بالايي بر روي ورق مستقر درون ستون زيرين قرار گرفته و سپس پيچ هاي ميان گذر پر مقاومت از وجه ستون بزرگتر وارد شده و در نهايت با گذر از وجوه ستون كوچكتر از طرف ديگر خارج شده و تا نيروي پيش تنيدگي سفت مي شوند. دو رديف با دو پيچ در هر رديف (در مجموع چهار پيچ) وجوه مقابل را به يكديگر اتصال مي دهند. وجه متعامد ستون نيز داراي چهار پيچ با شرايط مشابه خواهد بود. به منظور جلوگيري از تداخل پيچ ها در راستاي عمود بر هم، سوراخ هاي موجود در يك سمت با اندكي جابه جايي قائم تعبيه مي شود. فاصله خالي بين لبه داخلي ستون بزرگتر و لبه خارجي ستون كوچكتر در حد فاصل بين پيچ ها با ورق هاي پر كننده پر مي شود.

ابتدا ستون هاي باكس و تيرها ساخته شده و ستونها به صفحه انتهايي تيرها به وسليه پيچ و مهره هاي ميان گذر بسته خواهند شد. در اين روش با استفاده از پيچ هاي دو سر رزوه صفحه انتهايي متصل به تير مستقيما به صفحه انتهايي تير روبرو يا وجه مقابل ستون متصل مي گردد. روش اتصال اصطكاكي بوده و پيچ ها جهت تحمل كشش طراحي شده اند.

پردازش، كنترل و هدايت عملكرد اجزاء مختلف يك خودرو، توسط پردازنده هاي متعدد محلي كه بنام ECU ميشناسيم صورت ميپذيرد. اين قطعات الكترونيكي توسط شركتهاي متعدد براي انجام وظايف مختلف طراحي و توليد ميشوند. در بدن انسان هم بعضي از كنشها توسط شبكه عصبي هدايت ميشود و بعضي از تصميمات و كنشها توسط مغز انجام ميشود. اين اختراع با الگو برداري از شبكه مغز و اعصاب انسان و اين ايده شكل گرفته است كه از تنوع پردازنده هاي محلي، همچنين از تنوع اتصال بين اجزاء مختلف خودرو از قبيل سنسورها و عملگر ها جلوگيري نموده و با ماجولار كردن پردازنده هاي محلي و با يكسان سازي اتصالات بين سنسور ها و عملگر ها، درست مانند نرونها در شبكه مغز واعصاب، از صرفه اقتصادي اين الگوبرداري در جهت كاهش قيمت تمام شده خودرو استفاده نمايد. اينكار سبب انعطاف پذيري نيز مي گردد بدين نحو كه شركتهاي خودرو ساز ميتوانند با تغيير نياز منديهاي مشتريان و لزوم جابجايي، تغيير يا حتي اضافه نمودن اجزاء جديد، بسادگي از اين سيستم كنترل استفاده نمايند و پس از اعمال تغييرات تنها كافيست نرم افزار سيستم كنترل را بروزرساني نمايند.