پيل¬هاي سوختي پليمري به دليل كوتاه بودن زمان راه اندازي، چگالي توان به وزن و حجم بالا و دماي كاركرد پايين گزينه مناسبي براي مصارف خانگي، ايستگاهي و حمل ونقل مي-باشند. بخش حياتي و اساسي پيل سوختي پليمري، غشاء هدايت پروتون است . نفيان (محصول شركت آمريكايي Dupont ) به عنوان غشاي الكتروليت پليمري متداول گران¬قيمت بوده واز لحاظ مكانيكي در دماي بالاي C˚80 ناپايدار مي¬باشد. هم¬چنين ساير غشاهاي سولفونيك اسيد فلوئورينه داراي محدويت¬هاي دمايي مي¬باشد. بنابراين در اين اختراع به منظور افزايش پايداري در دماهاي بالا، همچنين افزايش هدايت پروتون وكاهش تراوايي( عبور عرضي ) متانول، از پليمرآروماتيك مهندسي، پلي اتر اتر كتون استفاده شد. به منظور بهبود عملكرد غشاء از بهبوددهندهاي معدني در مقياس نانو استفاده شد و غشاي نانوكامپوزيتي به روش قالب¬ريزي از محلول براي اولين بار در ايران در گروه هيدروژن و پيل سوختي دانشگاه كاشان ساخته شد و مورد تست و ارزيابي عملياتي قرار گرفت. عملكرد غشاي نانوكامپوزيتي با ضخامت 50 ميكرون در دستگاه آمپدانس الكتروشيميايي براي اندازه¬گيري هدايت پروتوني غشاء در محدوده دماييC˚80-25 و رطوبت نسبي % 95 و همچنين عبور عرضي متانول از غشاء در دماي C˚70 مورد ارزيابي قرار گرفت و نتايج آن در مقايسه با نمونه¬ي خارجي، با وجود ضخامت كمتر، نشان از هدايت¬پذيري بالاتر و عبور عرضي كمتر متانول دارد.

در سيستم هاي اسپري رنگ، تمام رنگ اسپري شده با سطح كار در تماس قرار نمي گيرد و باعث توليد ذرات گردو غبار در محيط مي گردد. اگر پروسه رنگ كاري شامل رنگ مايع باشد، ذرات رنگ معلق در هوا كاملا به صورت ضايعات تبديل شده به دو طريق سيستم فيلتر خشك و سيستم آب شست waterwash قابل جامع آوري مي باشد. در سيستم هاي آب شست كه در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است، ذرات رنگ معلق توسط جريان هواي رو به پايين وارد آبي كه در كف اتاقك اسپري رنگ جريان دارد مي گردد. با افزايش غلظت، ذرات رنگ در آب به هم چسبيده و توليد توده چسبنده مي كنند كه توده چسبنده در مسير آب در گردش، رسوب كرده و موجب مسدود شدن لوله ها و پمپ ها مي گردد (به تمام سطوح سيستم مي چسبد). هدف از اين تحقيق، تهيه يك روش تركيب براي جذب و از بين بردن چسبندگي رنگهاي پايه حلال مازاد اسپريشده در اتاقكهاي اسپري رنگ داراي سيستم آب شست مي باشد كه شامل افزايش مقدار موثر از تركيبي شامل خاك اره بهمراه فاز جامد روغني (پارافين جامد و اسيد استئاريك) مي باشد و اثر پيش تصفيه هاي مختلف بر روي خاك اره در افزايش جذب ذرات رنگ، نيز مورد بررسي قرار گرفته است.

در سيستم هاي اسپري رنگ، تمام رنگ اسپري شده با سطح كار در تماس قرار نمي گيرد و باعث توليد ذرات گرد و غبار در محيط مي گردد. اگر پروسه رنگ كاري شامل رنگ مايع باشد، ذرات رنگ معلق در هوا كاملا به صورت ضايعات تبديل شده به دو طريق سيستم فيلتر خشك و سيستم آب شست waterwash قابل جمع آوري مي باشد. در سيستم هاي آب شست كه در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است ، ذرات رنگ معلق توسط جريان هواي رو به پايين وارد آبي كه در كف اتاقك اسپري رنگ جريان دارد مي گردد. با افزايش غلظت، ذرات رنگ در آب به هم چسبيده و توليد توده چسبنده مي كنند كه توده چسبنده در مسير آب در گردش رسوب كرده و موجب مسدود شدن لوله ها و پمپ ها مي گردد (به تمام سطوح سيستم مي چسبد). هدف از اين تحقيق، تهيه يك روش و تركيب براي جذب و از بين بردن چسبندگي رنگهاي پايه حلال مازاد اسپري شده در اتاقكهاي اسپري رنگ داراي سيستم آب شست مي باشد كه شامل افزايش مقدار موثر از تركيبي شامل خاك اره بهمراه فاز جامد روغني (پارافين جامد و اسيد استتاريك) مي باشد و اثر پيش تصفيه هاي مختلف بر روي خاك اره در افزايش جذب ذرات رنگ نيز مورد بررسي قرار گرفته است.

يك حمام ترموستات كه دماي آن قابل تنظيم است به رفراكتومتر متصل مي گردد و آب حمام ترموستات به وسيله ي يك پمپ به صفحات بالايي و پاييني رفراكتومتر انتقال مي يابد و نهايتا آب به داخل حمام ترموستات بر ميگردد در نتيجه در هر دمايي مي توان ضريب شكست سيستم را اندازه گيري كرد. بوسيله ي يك پيپت 2 تا 3 قطره از سيستم اب + PEG + نمك روي صفحه ي مستطيل شكل رفراكتور ريخته مي شود و ضريب شكست آن اندازه گيري و يادداشت مي شود. با افزايش دما ضريب شكست سيستم مورد اشاره (آب + PEG+ نمك) كاهش مي يابد و در دمايي كه سيستم به دو فاز تبديل مي شود چون خواص نوري محلول به شدت تغيير مي كند لذا ناگهان با تغيير قابل ملاحظه اي در ضريب شكست در دماي ابري شدن روبرو مي شويم كه به خوبي دماي ابري شدن به دست مي آيد منتهي نمك هايي كه در اثر انحلال در آب PH قليايي يعني بالاي 7 توليد مي كنند ضريب شكست آنها در دماي ابري شدن به طور ناگهاني كاهش مي يابد ولي نمك هايي كه در اثر انحلال در آب PH خنثي يا اسيدي دارند ضريب شكست آنها در دماي ابري شدن به طور ناگهاني افزايش مي يابد. به هر حال نتايج اندازه گيري ها نشان مي دهد كه به كارگيري روش رفراكتومتري در تعيين نقطه ي ابري شدن اين نوع سيستم ها كاملا موفقيت آميز است.