‏ فولاد هدفيلد يك فولاد منگنز دار آ ستنيتي است كه شامل حدودا 4/1 - 1 درصد كربن و 14-10 درصد منگنز مي باشد. بدليل برخورداري از تركيبي از خواص مفيد ، اين ماده بعنوان يك ماده مهندسي عالي شناخته شده است . قطعات ريختگي از اين فولاد چندين سال است كه در داخل كشور توليد ميگردد اما توليد ورق نازك هدفيلد كه عمدتا بدليل ويژگيهاي بارزش در صنايع نظامي كاربرد دارد، بدليل حساسيت بالاي اين ماده در شكل دهي و سرعت كارسخت شدن بالاي آن ‏در حين عمليات، نياز به طراحي مهندسي بسيار دقيق داشته و تا بحال در ايران امكان پذير نبود. گروه فرآ وري مواد فلزي جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران در آبان ماه سال 1388شمسي نسبت به طراحي و ساخت ورق نازك فولاد هدفيلد اهتمام ورزيد و پس از طي يكسال تلاش مداوم موفق گرديد تا با به كار گيري تركيبي از فرايندهاي ويژه بصورت متوالي شامل فولاد سازي ، توليد اسلب ، نورد گرم ‏اوليه وثانويه ، عمليات هاي حرارتي وانحلال هاي متعدد ودقيق با اهتمام طراحي خط نورد ثانويه و عمليات حرارتي متعدد با شرايط كاملا كنترل شده فولاد مورد انتظار را ‏با خواص مكانيكي عالي شامل استحكام كششي نهايي در حد ٩٧٠ ‏مگا پاسكال ، درصد افزايش طول 47% -46 سختي حدود 200 ‏برينل و ويژگي بارز ضد سايش بودن با ضخامت 2/1ميليمتروعرض420 ‏ميليمتر و طول حداكثري ٢ ‏متر توليد نمايد . اين ورق براي اولين بار در داخل ايران توليد شده وبراي اولين بار در دنيا عمليات فورج روتاري در فرآ يند ساخت آ ن به كار گرفته شده است كه سبب بهبود ميزان درصد افزايش طول ماده در مقايسه با نمونه مشابه آ ن در دنيا گرديده است .

فنيل فتالاميك اسيد به عنوان يك تنظيم كننده رشد گياه از دسته آنتي اكسين مي باشد كه در افزايش راندمان توليد و كيفيت محصولات كشاورزي تاثير بسزايي دارد. استفاده از روش توليد زيست سازگار براي حفاظت از محيط زيست و بالا بردن كيفيت محصول و افزايش تاثير زيستي آن بسيار موثر خواهد بود. اجراي واكنش آنيدريد فتاليك با آنيلين در محيط آبي به عنوان روش موثر وايمن ادعاي اين اختراع مي باشد. كاهش زمان، هزينه، سهولت فرايند و ايمني از مزاياي اين اختراع است. شماتيك واكنش در ذيل آورده شده است.

‏ ‏يكي از بيماريهاي مهم متابوليسمي كه گله هاي گاوهاي شيري و هم چنين گوشتي را تهديد مي كند كتوز ‏است. كتوز مي تواند به دو شكل باليني و تحت باليني بروز نمايد. اگر چه شكل باليني بيماري با نشانه هاي ‏شديدتري همراه ‏مي گردد، اما شكل تحت باليني آن متداول تر بوده ‏و به دليل عدم بروز علايم باليني وكاهش ‏راندمان توليد از اهميت اقتصادي بيشتري نيز برخوردار است. اين بيماري با كاهش سطح گلوكز خون ، افزايش ‏غير طبيعي غلظت اجسام ستني در مايعات و بافت هاي بدن مشخص مي شود. ‏شناسايي به موقع كتوز تحت باليني مي تواند از خسارات اقتصادي ناشي از آن تا حد زيادي جلوگيري كند. ‏براين اساس روش هاي مختلفي به عنوان روش هاي تشخيص كتوز تحت باليني مطرح گرديده است. عليرغم ‏استغاده از تست هاي نيمه كمي در دامداري ها به صورت متعارف اين گونه تست ها براي يافتن كتوز تحت ‏باليني از حساسيت و ويژگي لازم برخوردار نيستند اما سنجش بتا هيدروكسي بوتيريك اسيد ( BHBA‏) در سرم ‏به عنوان تنها و موثرترين شاخص ارزيابي و غربالگري گله ها مطرح شده ‏است. ‏با توجه به اهميت سنجش كتون بادي ها در مايعات بيولوژيك از يك سو و همچنين بالا بودن قيمت سنجش با ‏استفاده ‏از روش هاي آنريمي وارداتي، طراحي روشي به منظور سنجش اجسام كتوني در خون كه علاوه ‏بر ‏حساسيت و ويژگي بالا ، ارزان قيمت بوده و به راحتي در دسترس باشد در دستور كار قرار گرفت. در اين ‏طرح سنجش بتا هيدروكسي بوتيرات و استواستات با استفاده از روش شيميايي انجام شد. براي اين منظور ‏جهت سنجش استواستات از اتصال ‏اين تركيب با نيتروپروسايدسديم و قرائت رنگ حاصله با روش ‏اسپكتروفتومتري استفاده شد. جهت سنجش بتاهيدروكسي بوتيرات از اكسيداسيون اين تركيب به استواستات از ‏ذرات نقره ( كوحكتر از 100 نانومتر ) استفاده ‏شد. جهت سنجش هردو پارامتر نياز به حذف پروتثين با استفاده از ‏روش رسوب دادن پروتين مي باشد. نتايج حاصله حكايت از آن دارد كه استواستات در محدوده ۴ ‏- ١ ‏ميلي مول ‏در ليتر قابليت سنجش دارد. در اين خصوص ميزان بتاهيدروكسي بوتيرات در محدوده6-2 ‏ميلي مول قابليت سنجش دارد. با توجه به غلظت هاي محاسبه شده در صورتيكه بتوان مرحله حذف پروتين را طراحي نمود، اين روش مي تواند به صورت يك كيت در دسترس مركز مصرف كننده قرار گيرد.

‏خلاصه ‏فتي استرهاي سبك از واكنشرر ميان روغنها، چربيها يا اسيدهاي چرب با متانول و يا اتانول ايجاد مي شوند. ‏به علت قابليت ماي فراوان استرهاي سبك براي شركت در واكنشهاي گوناگون، مصرف اين ماده در صنايع ‏شيميايي رو به افز!يش است. امروزه از اين استرها براي توليد انواع استرها، آميدها، استر سولفوناتها ما، اتر آميد ‏كربوكسيلانها و ... استفاده ‏مي شود. متيل استر، خود بعنوان حلال و بيوذيزل مورذ استغاده مي باشد. ‏از آنجاكه فرايند استريفيكاسيون، تعادلي بوده، و واكنش، حتي در بهترين شرايط از مقدار مشخصي، ‏پيشرفت نخواهد كرد، لذاخلوص محصول از محدوده اي افزونتر نخواهد شد. اين شرايط در مواردي كه ‏حساسيت زيادي بر روي خلوص ماده نباشد به دليل شرايط فنني و اقتصادي ترجيح داده مي شود. اما در ‏مو!ردي كه خلوص متيل استر اهميت پيدا مي كند و ناخالصي هاي ذكر شده ‏در فوق، براي محصولات منتج ‏شده از آن ايجاد اشكال مي نمايد رسيدن به محصول خالص تر، هدف قرار مي گيرد. در اختراع مذكور از ‏واكنش استريفيكاسيون مستقيم اسيد چرب تجاري با متانول صنعتي، و با بهره گيري از كاتاليست اسيدي، ‏در فشار مترادف و دماي رفلاكس، متيل استر اسيد چرب نارگيل با درصد خلوص ٥ ‏/ ٩٩ درصد به دست آمد. ‏دستيابي به خلوص ر مورد اشاره، با بهره گيري از مواد اوليه تجاري باعث شد تا تعدادي از محدوديت ماي ‏موجود، در استغاده از اين ماده در فرايندهاي شيميايي از پيش رو برداشته شود . همچنين در فرايندي ‏مشابه، از واكنش الكل اتيليك مطلق با اسيد چرب نارگيل، اتيل استري با درصد خلوص98/5% ايجاد گرديد.

خلاصه در پرونده يافت نشد به شرح و توصيف مراجعه شود

‏خلاصه اختراع ‏گليسرول مونو كوكوآت يك امولسيفاير ليپوفيل بوده كه داراي دو عامل الكلي موبوط به بخش گليسرول و بخش استري با زنجيره اسيد چرب نارگيل مي باشد.اين ماده ‏در محصولات پليمري (پلاستيكها) و روانسازهاي سنتزي بكار مي رود. همچنين به عنوان عامل ضد خوردگي در روغنهاي روانساز و به عنوان ضد يخ در بعضي از سوخت ها كاربرد دارد. از ديگر كاربردهاي آن مي توان به نقش آن به عنوان حلال و همچنين عامل رها ساز در پليمرها اشاره نمود. در تعدادي از محصولات صنايع غذايي نيز به عنوان افزودني كاربرد دارد. اين مونوگليسريد از دو طريقه آنزيمي و شيميايي توليد مي گردد. روش آنزيمي با درصد خلوص بالا، اما با زمان و هزينه بيشتري از روشهاي شيميايي انجام مي شود. به همين دليلي از محصول آن فقط در موارد خاص استفاده مي شود. اختراع مذكور كه در زمره واكنشهاي شيميايي مي باشد توانسته است از واكنش گليسيرين و روغن نارگيل توسط كاتاليست قليايي ودر دماي ºC ٢٢٠ ‏و تحت خلاء محصولي را ايجاد نمايد كه داراي حداقل ۴٠ ‏درصد مونوگليسريد و مابقي دي گليسريد و مقدار ناحپيزي تري گليسريد، گليسيرين و كمتر از ٢ ‏درصد اسيد حرب مي باشد. تسهيل فرايند توليد، حذف حلال و دماي مناسب واكنش از دستاوردهاي اين اختراع مي باشد.

سلنيوم دي سولفايد از جمله تركيباتي است كه در كتب مرجع دارسازي به عنوان برطرف كننده شوره سر از آن ياد شده است. اين ماده با فرمول مولكولي SeS2 و وزن مولكولي 143/10، پودري است نارنجي تا خرمايي كه با بوي بد هيدروژن سولفايد همراه است. دو گريد تجاري و داريي از آن تهيه مي شود. سلنيم سولفايد گريد دارويي حاوي 55/5-52% سلنيم باشد. سلنيم دي سولفايد نامحلول در آب است و حداثر 5ppm در آب حل مي شود. تقريبا در اغب حلال هاي آلي نامحلول است. اين ماده پايدار است مدت ماندگاري طولاني دارد. قرار گرفتن در برابر نور و در معرض هوا پايداري آن را كاهش مي دهد. مكانيسم عمل آن بدين شرح است كه سلنيم سولفايد با پليمرريزاسيون گروه هاي تي ال آزاد ديواره قارچ باعث تجزيه و تخريب ديواره شده و باعث از بين رفتن آن مي شود. مشخصات شيمي فيزيكي آن بدين شرح است: سلنيم دي سولفايد قبل از رسيدن به نقطه جوش تجزيه مي شود و نقطه جوش و فشار بخار نخواهد داشت. گريد تجاري سلنيم سولفايد براي بهبود ولكانيزاسيون لاستيك در كنار گوگرد استفاده مي شود. از سلنيم سولفايد در شامپوها و لوسيونهاي برطرف كننده شوره قارچ سر استفاده مي شود. اين شامپوها با درصدهاي 1 و 2/5 در بازار موجود مي باشند. ميزان واردات اين ماده 20 تن در سال است. با توجه به وفور منابع سلنيم در ايران و امكان دسترسي به منابع بازيافتي مي توان با انتخاب روشي مناسب و اقتصادي در جهت داخلي تركيب اقدام كرد. در اين طرح سلنيم سولفايد گريد دارويي را از سلنيم بازيافتي تهيه براي تبديل راه هاي متفاوتي وجود دارا كه بهترين راه را براي جلوگيري از مواد حد واسط در اين پروسه انتخاب شده است. روش ارائه شده روش منحصر به فردي است ه گزارشي از آن توسط ديگر محققان ثبت نگرديده است. روش عمومي توليد سلنيم سولفايد به روش زير است: سلنيم مورد استفاده در پروسه اي بازيافت شده و به سلنيم خالص تبديل مي شود. اين ماده در مراحل متعدد واكنش داده و توليد سلنيم سولفايد خواهد كرد. از آنجايي كه مواد اوليه مورد استفاده خلوص زيادي دارند، محصول نيز از خلوص مطلوبي برخوردار خواهد بود.

پيوند گردو ، مناسب ترين روش تكثير غير جنسي گردو محسوب مي شود كه مي تواند به توليد باغهاي يكنواخت گردو منجر شود. پيوند سر شاخه كاري گردو به منظور اصلاح و تغيير رقم درختان و باغات قديمي و تبديل آنها به باغات مطلوب و تجاري اهميت فراواني يافته است. بدين منظور از روش هاي مختلف پيوند جوانه در طي فصول بهار و تابستان استفاده به منظور تغيير رقم اين درختان استفاده شده است. در اين فرايند مراحل مختلف آماده سازي درختان چند ساله براي انجام عمل پيوند تاثير انواع روش هاي پيوند جوانه (وصله اي، قاشي و شكمي)، زمان هاي مختلف پيوند، نوع پيوند، نوع ژنوتيپ ، محل انجام پيوند و ... بر روي درصد گيرايي و همچنين رشد پيوندك و موفقيت كامل گياه پيوندي ، در طول فصل رشد در شرايط مزرعه اي با استفاده از پيوندك حاصل از ژنوتيپ هاي برتر از گونه regia بر روي درختان چند ساله انجام گرديد. بطوريكه نتايج حاصل از 3 سال تحقيق و پژوهش ، منجر به طراحي فرايند كاملي گرديده است كه امكان اصلاح و تغيير رقم درختان و باغات قديمي گردو از طريق چپيوند جوانه با راندمان 100% را فراهم نموده است.

گردوي ايراني (Juglans regia L.) از جمله درختان خزان دار مناطق معتدله متعلق به خانواده Juglandaceae مي باشد. اين گياه به لحاظ توليد ميوه مغذي و چوب ارزشمند از اهميت بالائي در بين محصولات باغباني برخوردار است. پيوند گردو از مناسب ترين روشهاي تكثير غير جنسي گردو محسوب مي شود كه مي تواند به توليد باغهاي يكنواخت گردو منجر شود. براي پيوند گردو از روشهاي مختلف پيوند شاخه در طي فصل زمستان و پيوند جوانه در طي فصول بهار و تابستان استفاده مي شود. در قالب اين طرح، تاثير روش هاي مختلف پيوند در گردو (وصله اي، قاشي و شكمي)، طي چندين مرحله در طول فصل رشد در شرايط مزرعه اي با استفاده از پيوندك حاصل از ژنوتيپ هاي برتر از گونه regia انجام گرديد. در اين آزمايشات، تاثير انواع روشهاي پيوند، زمان هاي مختلف، نوع پيوندك، محل انجام پيوند و ... بر روي درصد گيرايي، رشد پيوندك و همچنين تاثير ساير فاكتورها بر گيرايي پيوند گردو مورد بررسي قرار گرفت و در پايان روش يا روش هاي برتر معرفي شدند. بطوريكه نتايج حاصل از 3 سال تحقيق و پژوهش ، منجر به طراحي فرايندي گرديده است كه امكان تكثير رويشي (Vegetativ) گردو از طريق پيوند با راندمان 100% را فراهم نموده است.

كلسيم لاكتات گلوكونات ماده اي سفيد رنگ با حلاليت بسيار كم در آب است. فرمول شيميايي آن C12H22CaO14 و نقطه ذوب آن 140 درجه سانتي گراد مي باشد. كلسيم لاكتات گلوكونات از اكسيداسيون آنزيمي گلوكز توسط آنزيم گلوكز اكسيداز توليد شده از قارچ آسپرژيلوس نايجر به دست مي آيد. فرآيند شامل سه مرحله اصلي توليد و تخمير قارچ، توليد آنزيك گلوكزاكسيداز و توليد اسيد گلوكونيك است. ابتدا لازم است تا شرايط مناسب براي رشد و تكثير بهتر قارچ ها از نظر، دما، pH و مقدار گلوكز فراهم كرد. همچنين براي توليد بيشتر آنزيم بايد منبع گلوكز، مقدار كلسيم كربنات، دما و pH كنترل شود. در نهايت كلسيم گلوكونات توليد شده با مقدار اضافي از نمك لاكتيك اسيد مخلوط مي شود تا كلسيم لاكتات گلوكونات به دست آيد. در اين طرح همۀ شرايط لازم براي توليد محصولي با خلوص بالا و راندمان خوب بهينه گرديده است. توليد آنزيم در محيط اصلي مشكل خالص سازي هاي اوليه و جداسازي محصول را برطرف ساخته است.