لیست اختراعات با مالکیت
شرکت دانشگاه تربيت مدرس دانشگاه
27 عدد
كار توليد بررسي خصوصيات و تعيين خواص حرارتي ميكروكپسول ماده تغيير فاز جهت ذخيره سازي انرژي حرارتي توسط روش توده سازي مركب براي اولين بار در ايران انجام گرفته است. ماده تغيير فاز جسمي است با گرماي ذوب بالا كه با ذوب شدن و انجماد در دماي مشخصي قادر به ذخيره سازي و آزاد سازي مقادير زياد انرژي است. در اين پژوهش ميكروكپسول سازي پارافين به عنوان ماده تغيير فاز با سيستم ديواره اي ژلاتين - صمغ عربي به منظور افزايش سطح انتقال حرارت كاهش واكنش پذيري مواد تغيير فاز نسبت به محيط خارجي و كنترل تغييرات در حجم ماده ذخيره سازي هنگام رخ دادن تغيير فاز انجام گرفت. سه مرحله ي اصلي كه در توليد ميكروكپسول ها بكار رفته شامل آماده سازي امولسيون، كپسوله كردن هسته و پايدارسازي ماده كپسوله شده مي باشد. با توجه به نتايج حاصل از آناليزهاي ميكروسكوپ نوري، طيف سنجي و گرماسنجي ديفرانسيلي نمونه هاي حاصل مي توان گفت با استفاده از روش توده سازي مركب، توليد ميكروكپسول هاي پايدار يك شكل و كروي ماده تغيير فاز با موفقيت انجام گرفته است. مواد سنتز شده به سادگي با مواد ساختماني مانند بتن سازگار بوده امكان ذخيره سازي گرمايي قابل حمل را داشته و همچنين قابليت معلق شده در فاز پيوسته اي مانند آب را نيز دارا مي باشند. از كاربردهاي اين مواد مي توان به كاهش نوسانات دمايي داخل ساختمان ، خنك سازي كامپيوتر، سرمايش موتورهاي حرارتي و الكتريكي، بازيافت گرماي تلف شده، هموارسازي پيك هاي دمايي در واكنش هاي شيميايي، كاربري در نيروگاه هاي خورشيدي، سيستم هاي حرارتي سفينه هاي فضايي، آسايش حرارتي در خودرو و منسوجات مورد استفاده در لباس اشاره نمود.
مخلوط كن دور بالا جهت تهيه ي نانوكامپوزيت ها در مقياس نيمه صنعتي به روش محلولي تا ظرفيت اسمي 28000 و ظرفيت امتحان شده ي 15000 دور بر دقيقه مي چرخد. مخلوط كن مذكور داراي طراحي ويژه اي از مخزن و پره مي باشد تا حداكثر انرژي ورودي به سيستم را به سامانه و بطبع به ذرات نانو منتقل نمايد و زذرات نانو را تا حد امكان كوچك نمايد. طراحي پره بر مبناي پره هاي برش بالا و حجم جا به جايي مايع بالا طراحي شده است تا علاو برخورد كردن ذرات جوابگوي مقياس نيمه صنعتي باشد. مخزن اختلاط بگونه اي طراحي شده است تا از تشكيل گرداب هاي منظم جلوگيري نمايد و انرژي ورودي را به سامانه منتقل نمايد تا به برجورد كردن كلوخه ها كمك نمايد. سامانه ي مذكور بعلت انرژي ورودي بالا داراي تغييرات دمايي زيادي مي باشد بنابراني براي آن سامانه ي سرمايش - گرمايش طراحي شده است تا دماي دروني مخزن كنترل نمايد.
دانه هاي گياه زيره سبز مطابق منابع معتبر جمع آوري و تائيد هويت شد. روغن هاي ضروري زيره سبز به صورت اسانس با روش عصاره گيري تقطير آبي جدا گرديده و اجزاء موجود در آن با استفاده از كروماتوگرافي گازي تعيين گرديد. تركيبات موجود در اسانس زيره سبز در بررسي گاز كروماتوگرافي شامل:P-(16.6%),P-mentha-1,3-dien-7-al(13%),cumin aldehyd (25.2%)(0.2%),β-pinene(10.4%),p-cymene(7.2%),γ-terpinene(19%),mintha-1,4-dien-7-al,α-phellandrene(0.4%),myrcene(0.8%),sabinene(0.7%),α-pinene(0.6%),αthujene,p-menth-3-en-7-al(5.1%),β-phellandrene(0.7%) بود. اين اسانس داراي خواص ايمونومدولاتوري بوده و مي تواند عملكرد سلول هاي ايمني را مهار نمايد. اين تركيب همچنين اثرات آنتي باكتريايي و ضد توموري است كه امكان استفاده از آنرا به عنوان يك داروي تعديل داروي ضد باكتريايي و همچنين ضد تومور و يا مكمل مطرح مي نمايد.
اين اختراع به يك فرآيند شيميايي و مخصوصا به يك روش براي آماده سازي ساليسيل آلدهيدها مربوط مي شود. ساليسيل آلدهيد واكنشگري چند بعدي است و كاربرد گسترده اي در صنعت عطرسازي و داروسازي به ويژه در تليد كومارين و آسپرين دارد. ارتوفرميلاسيون فنول ها معمولا از طريق فرآيند رايمر - تيمن اجرا مي شود اما اين واكنش كم بازده است و مواد قيري شكل زيادي مي سازد. اختراع حاضر روش كارآمدي براي فرميلاسيون نمك هاي بيس - فنوكسيد منيزيم پيشنهاد مي كند كه از طريق جز مورد عمل فنولي با متوكسيد منيزيم تهيه شده بود و سپس با پارافرمالدهيد خشك به عنوان منبع فرمالدهيد بي آب واكنش داده و ساليسيل آلدهيد با بازده بالا توليد مي كند.
وكتور نوتركيب pET-28a/ɲiC به واسطه داشتن پروموتر باكتريوفاژ T7 يك پلاسماي بياني است كه مي تواند در ميزبان مناسب خود مثل (DE3)وBL-21 و E.coli بيان گردد. براي اين منظور ابتدا ميزان بياني با كلريد كلسيم (CaCl2) مستعد (Competence) گرديد و سپس وكتور نوتركيب به درون اين ميزبان به روش شوك حرارتي ترانسفرم شد. كلوني هاي رشد كرده در محيط LB آگار حاوي كانامايسين (Kanamycin) براي تأييد حضور پلاسميدهاي نوتركيب غربالگري شدند. غربال هاي مذكور در حجم وسيعي از محيط LB broth حاي كانامايسين (حدود 400-300 ميلي ليتر) كشت داده شدند. براي القاء پروموتور وكتور نوتركيب PET-28a/ɲiC ، از IPTG (آنالوگ سنتتيك آلولاكتوز) استفاده شد. سپس از سانتريفيوژ كردن جهت Harvest كردن سلول ها استفاده شد. براي شكستن باكتري از روش ليز آنزيماتيك و ليز مكانيكي استفاده شد، بدين ترتيب كه رسوب (Pellet) باكتريايي حاصل از سانتريفيوژ در 0.2mg/ml Lysozymeو 20µg/ml DNaseو 1mM PMSFو 1mM MgCl2 حل گرديد. عمل انحلال اين تركيبات با رسوب باكتري به روش سونيكاسيون (Sonication) بر روي يخ انجام شد. لازم به ذكر است كه از روش فريز كردن - گرما دادن (freezing/thawing) نيز جهت شكستن باكتري ها استفاده شد. از روش كروماتوگرافي نيكل (Chromatography Ni) جهت تخليص پروتئين استفاده شد. بدين ترتيب كه ابتدا پروتئين هاي نوتركيب حاي هيستيدين (Histidine-tagged) كه به شكل اينكلوژن درآمده اند، بايستي حل شوند (Solubilized) كه با استفاده از 6M Guanidine - HCl يا 8M Urea اين امر محقق شد. براي اين منظور از Dcnaturing Binding Buffer استفاده شد. شستشوي اين مرحله نيز با Denaturing Wash Buffer صورت گرفت. براي اينكه پروتئين هاي حل شده عملكردشان را بازيابند، نياز به مرحله اي تحت عنوان Refolding مي باشد كه از گرادينت ايميدازول (Imidazole) براي تحقق اين امر استفاده شد. براي اين كار از بافرهاي Native Binding Bufferو Nativc Wash Buffer و Native Elusion Buffer استفاده گرديد. خلوص پروتئين تخليص شده از روش فوق، به روش SDS-PaGF و رنگ آميزي كوماسي بلو G-250 ارزيابي شد (شكل 1). در نهايت محصول كروماتوگرافي در بافر PBSو (pH:4.4) دياليز گرديد و مقدار پروتئين توليد شده از تكيك وسترن بلاتينگ (Western blotting) با استفاده از انتي بادي ضد فلاژلين نوتركيب استفاده شد (شكل 2).
استفاده از راهكارهاي موجود كنترل توان ارسالي در شبكه هاي بي سيم با دسترسي چند گانه و تداخل محدود، اگر مجموعه مقادير SIR (نسبت به سيگنال به تداخل) هدف كاربران قابل حصول باشد، تعدادي از كاربران به SIR هدف خود نمي رسند. در اين وضعيت تمام كاربراني كه به SIR هدف خود نمي رسند با پيشينه ي توان خود ارسال مي كنند زيرا در راهكارهاي موجود كنترل توان ارسالي، هر كاربر SIR هدف خود را تحت هر شرايطي دنبال مي كند. اين باعث مصرف بي رويه باتري براي كاربراني كه به SIR هدف خود نمي رسند و هم چنين افزايش تداخل براي ديگر كاربران مي شود. علاوه بر اين، مي توان نشان داد، ارسال با بيشينه ي توان توسط كاربراني كه به SIR هدف خود نمي رسند، باعث افزايش تعداد ان دسته از كاربران نيز مي شود. به عبارت ديگر، چنانچه بخشي از كاربراني كه به SIR هدف خود نمي رسند، توان ارسالي خود را كاهش دهند (به جاي آنكه با مقدار بيشينه ارسال كنند)، تداخل كاهش مي يابد كه اين خود، امكان ارايه سرويس به بقيه اين دسته از كاربران را فراهم مي كند. يعني تعداد كاربراني را كه به SIR هدف خود مي رسند، افزايش مي دهد. در اين اختراع يك راهكار ابتكاري براي كنترل توان ارسالي در شبكه هاي بي سيم با دسترسي چندگانه و تداخل محدود ارايه مي شود. در راهكار ابتكاري ما براي هر كاربر در حال ارسال، اگر توان مورد نياز براي رسيدن به SIR هدف آن كاربر، از بيشينه ي توان ارسالي او بيشترباشد، از راهكار كنترل فرصت طلبانه توان (OPC) استفاده خواهد كرد. چنين كاربراني به جاي ارسال با بيشينه ي توان، توان ارسالي خود را كاهش مي دهند و به عبارت ديگر به طور نرم حذف مي شوند (برعكس آنچه در راهكار كنترل توان براي دنبال كردن SIR هدف (TPC) انجام مي شود كه در آن، هر كاربري كه به SIR هدف خود نمي رسد، با بيشينه ي توان خود ارسال مي كند كه منجر به افزايش تداخل براي ديگران مي شود. اين باعث مي شود كه تداخل در يك سيستمي كه بردار SIR هدف كاربران غير قابل حصول است كمتر شود و تعداد كاربراني كه سرويس مورد نظر خود را با كيفيت مناسب دريافت مي كنند (يعني به SIR هدف خود مي رسند) افزايش مي يابد. بطور تحليلي مي توان نشان داد كه تابع تنظيم توان پيشنهادي براي كنترل توان داراي ك نقطه ي ثابت يكتا است كه به آن همگرا مي شود. هم چنين در سيستمهايي كه بردار SIR هدف كاربران غير قابل حصول است راهكار ابتكاري ما براي كنترل توان ارسالي در مقايسه با راهكار TPC داراي نرخ انفصال و توليد مصرفي كمتري است كه يك مزيت قابل توجه در شبكه هاي بي سيم محسوب مي شود.
ليگنين حاصل از فرآيند خميرسازي كرافت به عنوان يك محصول جانبي به مقدار قابل ملاحظه اي در ليكور سياه كارخانجات تولدي خمير كاغذ كرافت وچود دارد. امكان استفاده از اين ماده به عنوان سازگاركننده يا عامل افزاينده سازگاري بين دو تركيب پليمر و ماده ليگنوسلولزي، علاوه بر ايجاد ارزش افزوده براي مصرف ليكور سياه (جنبه اقتصادي)، از جنبه زيست محيطي نيز مثبت و با ارزش است. تاكنون در ارتباط با استفاده از ليگنين كرافت به عنوان سازگاركننده در فرآورده هاي مركب چوب - پلاستيك گزارشي ارائه نشده است. اين تحقيق نشان داد كه استفاده از ليگنين به عنوان سازگاركننده در مواد مركب چوب -پلاستيك موجب ارتقا ويژگي هاي فيزيكي و مكانيكي آن نسبت به سازگاركننده متداول مورد استفاده (انيدريد مائيك) مي گردد. بنابراين استفاده از ليگنين كرافت مي تواند قابليت توليد فرآورده هاي مركب چوب - پلاستيك را با ويژگي هاي منحصر به فرد ايجاد كند.
موارد یافت شده: 27