ارتزهاي پا با هدف اصلاح پروناسيون بيش از حد پا به سمت نرمال و يا به عبارتي به سمت سوپيناسيون تجويز مي گردند. به منظور اصلاح پروناسيون، لازم است به مفاصل ساب¬تالار و ميدتارسال پا، نيروي سوپيناتوري اعمال گردد. بر اين اساس ضروري است پيش از طراحي ارتوز، مقدار مقاومت پا و اين مفاصل را در برابر سوپيناسيون بررسي و آنگاه با توجه به نيروي مورد نياز، ارتوز مناسب را تجويز و طراحي نمود. دستگاه اختراعي ما قادر است با تخمين دقيق مقدار مقاومت سوپيناتوري، به طراحي ارتوز مناسب و در نتيجه موفقيت بيشتر درمان ارتوزي كمك نمايد. اين دستگاه شامل تكيه گاهي است كه ۴ عدد load cell در چهار زاويه آن قرار گرفته كه امكان تخمين مقدار وزن تحمل شده روي هر اندام را فراهم مي نمايد. در هر سمت دستگاه قوس متحركي تعبيه گشته كه دقيقا زير قوس طولي داخلي پا و ناويكولار قرار گرفته، مزيت طراحي اين قوس وجود سطح بيشتر جهت اعمال نيرو است كه تحمل آن از سوي بيمار راحت تر از ابزارهاي پيشين مي باشد،‌ ضمن آن كه قوس قابليت تنظيم در سايزهاي مختلف را نيز دارا مي باشد. در هر سمت زير قوس متحرك load cell هايي جهت برآورد مقدار نيرو تعبيه گشته و به منظور حركت عمودي قوس به سمت درسال از موتور و جعبه دنده استفاده مي گردد كه امكان حركت قوس با سرعت و شتاب يكنواخت در تكرار هاي مكرر آزمون و در ارزيابي هاي متعدد را فراهم مي آورد.

قوز(هايپركايفوز) از اختلالات شايع در گروه¬هاي سني مختلف است و بسته به سن فرد مبتلا عوارض متفاوتي، از كاهش حجم تنفسي گرفته تا اختلال در تعادل را بر جاي مي گذارد. درمان هاي متفاوتي براي هايپركايفوز وجود دارد كه تمام اين درمان ها بر اساس بهبود قدرت عضلات راست كننده تنه، طراحي شده اند. بنابراين در تمام طرح هاي درماني، ارزيابي قدرت عضلات تنه به عنوان يك عامل تعيين كننده ميزان موفقيت درمان هايپركايفوز بخشي اجتناب ناپذير است. هزينه بالاي ابزارهاي دقيق درمانگران را مجبور به استفاده از روشهاي دستي با روايي و پايايي بسيار كم براي تشخيص سطح موفقيت درمان كرده است اما براي ثبت اطلاعات افراد در يك پرونده پزشكي نمي توان از چنين روش هايي استفاده كرد. بنابراين تيم ما دستگاهي طراحي كرد كه امكان ارزيابي سه وجه از كيفيت عملكرد عضله ( حداكثر قدرت عضلات، حس عمقي عضلات و حس نيروي عضلات) را فراهم مي كند. اين دستگاه با هزينه بسيار كم و با تجهيزات در دسترس، بر پايه يك استرين گيج كار و نرم¬افزار مي كند. سلول نيروي نيروسنج مي تواند با جابه¬جايي در موقعيت مناسب ثابت شود و كيفيت عملكرد عضلات راست كننده پشت بدون مداخله درمانگر مورد ارزيابي قرار مي¬گيرد.

با مطرح‌شدن foot core paradigm، توجه به عضلات اينترينسيك پا افزايش يافته است. شواهدي در رابطه با تغييرات مورفولوژيك و ضعف عملكردي عضلات اينترينسيك به ويژه عضله ابداكتور هالوسيس در اين بدشكلي در دست است. از روش‌هاي جديد براي تقويت و كمك به آموزش انقباض عضلات اينترينسيك پا، تحريك الكتريكي عصبي_عضلاني مي‌باشد. نكته حائز اهميت اين است كه مراجعه به كلينيك جهت دريافت تحريك، بدليل وقت‌گير بودن و مشكلات رفت و آمد، مي‌تواند يكي از عوامل عدم توجه به اين روش باشد. دستگاهي كه در عين پرتابل و سبك ‌بودن داراي قابليت‌هاي مدنظر باشد و شخص بتواند به راحتي در منزل يا محل كار از آن استفاده كند، كمك شاياني به رفع اين مشكل خواهد كرد. نگهداشتن انگشت شست در راستاي طبيعي حين انجام تحريك توسط ارتز و به تبع آن قرار گرفتن عضله ابداكتور هالوسيس در طول نرمال، با ايجاد حداكثر قدرت انقباضي در عضله به بهبود نتايج درمان كمك خواهد كرد. ارتز طراحي‌شده، انگشت شست را در راستاي نرمال قرار مي‌دهد و همزمان تحريك به عضله ابداكتور هالوسيس اعمال خواهد شد. انتظار مي‌رود از طريق تعبيه مداليته‌هاي تقويت‌كننده همچون تحريك الكتريكي در ساختار ارتز و هم‌افزايي اثر دو مداخله چنين هدفي محقق شود.

اندازه‌گيري قدرت عضلات انگشتان توسط ابزارهاي پيشين نتوانسته است به طور كامل بين نيروي ايجاد شده توسط عضلات اينترينسيك و اكسترينسيك تمايز قائل شود. بسياري از اين عضلات داراي خط كشش مشابه و محل اينسرشن نزديك بهم خصوصاً در فورفوت هستند. فلكسورهاي انگشتان تمايل دارند تا بصورت همزمان بر روي چند تا از انگشتان عمل كنند و يا ساير عضلات بين استخواني و ابداكتورها نيز به دليل محل اتصالشان به انگشتان نيز در فلكشن انگشتان مشاركت مي‌كنند. در نتيجه صرفاً امكان تخمين عملكرد عضلات بصورت غيرمستقيم وجود داشته است. عضلات ابداكتور هالوسيس و فلكسور هالوسيس برويس از عضلات اينترينسيك عمل‌كننده بر انگشت شست مي‌باشند. دقت در ارزيابي مستقيم و مجزاي قدرت عضلات اينترينسيك عمل‌كننده بر انگشت شست و مشاركت خاص آنها در تعادل دايناميك به عنوان يك چالش بحث برانگيز است. يكي از اين چالش‌ها نبود تجهيزات مناسب براي اندازه‌گيري قدرت مدنظر مي‌باشد. روشي كه ساده و كم هزينه باشد مي‌تواند كمك بزرگي براي اندازه‌گيري پارامتر مدنظر باشد. بنابراين سعي در طراحي ابزاري با قابليت اندازه‌گيري قدرت مجزاي عضلات ابداكتور هالوسيس و فلكسور هالوسيس برويس مي‌باشد. ابزار موردنظر سعي در رفع نقايص ابزارهاي پيشين و حل مشكل ارزيابي مجزاي قدرت يك عضله خاص دارد.