لیست اختراعات با مالکیت
عباسعلي پاليزبان
3 عدد
در اين اختراع توليد پرابهاي تشخيص دهنده بيوماركر آسپارتات بتا هيدروكسيلاز (ASPH) به عنوان ماركر تشخيص و ارزيابي سرطان با روش سلكس آپتامر، با موفقيت انجام شد. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي براي تشخيص به موقع سرطان صورت پذيرفته است. از طرفي شناساگرهاي تومور ماركرها اغلب آنتي بادي هايي هستند كه تهيه و توليد آنها دشوار و پرهزينه است. همچنين احتمال تخريب آنها در شرايط مختلف دمايي و اسيديته بسيار بالاست. بنا براين پرابهاي ديگري در حال جايگزين شدن به جاي آنتي بادي ها هستند. اخيرا براي توليد اين پراب ها از اوليگونوكلئوتيدهاي تك رشتهاي استفاده شده است، كه با استفاده از آنها ميتوان اهداف مورد نظر را به راحتي شناسايي كرد. توليد اين دسته از پرابها سريع و مقرون به صرفه است و از مقاومت بالاي در شرايط محيطي برخوردار هستند. بنابراين در عين حالي كه همانند آنتي بادي ها توانايي اتصال به هدف را دارند، معايب آنها را ندارند. به اين دسته از پراب هاي اوليگونوكلئوتيدي آپتامر گفته مي شود. در اين اختراع با استفاده دو تكنيك رايج توليد آپتامر به نام سلكس سلولي و سلكس الكتروفورز موئينه، سه آپتامر منحصر به فرد از جنس DNA تك رشتهاي توليد شد كه به صورت قابل مقايسه با آنتي بادي هاي موجود، توانايي اتصال به تومور ماركر بيوماركر آسپارتات بتا هيدروكسيلاز (ASPH) را در سطح بافتهاي سرطاني بيان كننده اين پروتئين دارد و بنابراين ميتواند منجر به تشخيص سرطان گردد.
در اين اختراع روش جديد توليد دستهي جديدي از پرابهاي تشخيصي به نام آپتامر با موفقيت انجام پذيرفت. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي براي تشخيص مولكولهاي هدف مختلف بيولوژيكي مثل بيماركرهاي بيماري هاي خاص صورت پذيرفته است. از طرفي تا كنون، شناساگرهاي اين ماركرها اغلب آنتي بادي هايي هستند كه تهيه و توليد آنها دشوار و پرهزينه است. همچنين احتمال تخريب آنها در شرايط مختلف دمايي و اسيديته بسيار بالاست. بنا براين پرابهاي ديگري در حال جايگزين شدن به جاي آنتي بادي ها هستند. اخيرا براي توليد اين پراب ها از اوليگونوكلئوتيدهاي تك رشتهاي استفاده شده است، كه با استفاده از آنها ميتوان اهداف مورد نظر را به راحتي شناسايي كرد. توليد اين دسته از پرابها سريع و مقرون به صرفه است و از مقاومت بالاي در شرايط محيطي برخوردار هستند. بنابراين در عين حالي كه همانند آنتي بادي ها توانايي اتصال به هدف را دارند، معايب آنها را ندارند. به اين دسته از پراب هاي اوليگونوكلئوتيدي آپتامر گفته مي شود. روش هاي مختلفي براي توليد آپتامر وجود دارد كه هر يك نقاط ضعف و قدرت منحصر به خود را دارند. در اين ميان يكي از روشهايي كه مولكول هاي هدف (مثلا پروتئين هايي كه بيوماركر هستند) با فرم بسيار طبيعي تر را شناسايي ميكند سلكس سلولي نام دارد. اما اين روش علي رقم برتري بر ساير روش ها به علت استفاده از مولكئلهاي هدف طبيعي، نقاط ضعفي هم دارند. از جمله اختصاصيت كمتر آپتامرهاي توليد شده. اختراع حاضر با اضافه كردن مرحل تكميلي به نام «كانتر سلكس» با كفايت بالا اوليگومرهاي غير اختصاصي را در روند توليد و انتخاب آپتامر حذف مي كند.
در اين اختراع روش جديد و تركيبي براي توليد دستهي جديدي از پرابهاي تشخيصي به نام آپتامر با موفقيت طراحي و اجرا شد. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي براي تشخيص مولكولهاي هدف مختلف بيولوژيكي مثل بيوماركرهاي بيماريهاي مختلف صورت پذيرفته است. از طرفي، شناساگرهاي اين ماركرها اغلب آنتيباديهايي هستند كه تهيه و توليد آنها دشوار و پرهزينه است. اخيرا براي توليد پرابهاي تشخيصي از اوليگونوكلئوتيدهاي تكرشتهاي به نام «آپتامر» استفاده شده است. توليد اين دسته از پرابها سريع و مقرون بهصرفه است و از مقاومت بالايي در شرايط محيطي برخوردار هستند. بنابراين معايب آنتيباديها را ندارند. روشهاي مختلفي براي توليد آپتامر وجود دارد كه هر يك نقاط ضعف و قدرت منحصر به خود را دارند. در اين ميان دو روش پر استفاده «سلكس الكتروفورز موئينه» و «سلكس سلولي» هستند. سلكس الكتروفورز موئينه بسيار سريع است، ولي اهداف استفاده شده در آن كاملا طبيعي نبوده و با فرم طبيعي و بيولوژيك آن مولكول كمي متفاوت است. در سلكس سلولي علي رقم استفاده از اهداف كاملا طبيعي، روند انتخاب بسيار زمانبر است. در اختراع حاضر اين دو روش به صورت مبتكرانه با هم تركيب شد تا از مزاياي هر دو روش استفاده گردد و غلبه بر نقاط ضعف آنها ميسر شود.
موارد یافت شده: 3