لیست اختراعات با مالکیت
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
14 عدد
توالي اسيدآمينه نوتركيب كد كننده يك آنتي بادي تك زنجيره (ScFv) اختصاصي عليه دامين II گيرنده Her2 بعد از طراحي و بهينه سازي براي بيان در سيستم بياني E. coli ، در وكتور بياني حاوي T7 پروموتر كلون شد. طراحي ساختاري بياني به صورتي بود كه توالي هيستيدين شش تايي براي شناسايي و خالص سازي پروتئين در انتهاي توالي پروتئين نوتركيب ادغام شود. پروتئين نوتركيب توسط باكتري E. coli گونه BL21DE3 بيان و سپس توسط رزين نيكل خالص سازي شد. نتايج وسترن توليد پروتئين نوتركيب 27 كيلوداكتوني حاوي توالي شش تايي هيستيدين را تائيد كرد. نتايج اليزا توانايي پروتئين توليدي در اتصال به گيرنده Her2 را اثبات كرد.
"ساخت رزين پلي¬استر غيراشباع شفاف با قابليت پخت نوري براي پلاستينه كردن بافتها". آموزش آناتومي بدن علاوه بر نياز به معلم مجرب، نياز به استفاده از تكنيك هاي كمك آموزشي مناسب دارد. تهيه جسد براي آموزش دانشجويان پزشكي علاوه بر هزينه گزاف، مشكلات نگهداري نيز دارد. يك روش مناسب براي نگهداري بافت¬ها، پلاستينه كردن آنها مي¬باشد كه با استفاده از پليمرها انجام مي¬شود. پليمري كه براي اين منظور استفاده مي¬شود بايد داراي ويژگي¬هايي باشد كه عبارتند از: 1- بي¬رنگي و شفافيت؛ 2- عدم شكننده شدن بافت پلاستينه؛ 3- عدم وجود چسبندگي روي بافت پلاستينه 4- توانايي در كنترل زمان پخت پس از نفوذ پليمر داخل بافت. پليمرهاي موجود براي اين منظور يا گرانند، فرمول مجهول دارند، يا همه خواص فوق را براورده نميكنند. لذا در اين اختراع، پليمري جديد بر پايه¬ي پلي¬استر غيراشباع سنتز و فرموله شد كه دربردارنده¬ي ملزومات مذكور است. پلي استر سنتز شده با عامل پخت آكريلاتي و آغازگر نوري مخلوط گرديده و پس از طي مراحل دستوركار، بافت اشباع از پليمر تهيه شد. پليمر مذكور با تابش نور UV-A پخت گرديد. نمونه حاصل خشك، بي بو، مقاوم وداراي وضوح كامل است. علاوه بر اناتومي، روش پلاستينه كردن در موزه ها، جرم شناسي، اموزش پاتولوژي كاربرد دارد.
زخم يكي از انواع آسيب هاي پوستي است كه سالانه مشكلات و هزينه هاي فراواني را به جامعه بشري تحميل كرده و موجب مرگ و مير فراوان مي گردد. پانسمان ها، موادي هستند كه براي مراقبت از زخم استفاده ميشوند و مي توانند از عفوني شدن زخم جلوگيري كرده و به ترميم زخم كمك كنند. اين اختراع به توصيف پانسمان زخم هيدروژلي نشاسته حاوي هيالورونيك اسيد و عصاره بره موم مي پردازد كه در مقياس تجاري قابل توليد است و قابليت ترميم زخم هاي حاد و مزمن به ويژه زخم پاي ديابتي را دارد. اين پانسمان هيدروژلي، ترشحات زخم را جذب مي كند، داراي خاصيت ضدباكتريايي است و سرعت ترميم را افزايش دهد . همچنين زيست سازگار است و هيچگونه سميتي براي سلول هاي فيبروبلاست ايجاد نمي كند.
در اين اختراع مجموعه اي از كوپلي(اتر-اوره-يورتان) هاي پخش آبي نانوسايز ، زيست سازگار و زيست تخريب پذير بر پايه ي لوسين سيكلوپپتيد، پلي اتيلن گلايكول، هگزامتيلن دي ايزوسيانات و آمينواسيدهاي ال- سرين، ال- آرژنين مونوكلرايد و ال- لايزين يا ديگر آمينو اسيدهاي سه عاملي، به عنوان عامل پخش كننده و عاملدار كننده زنجير، سنتز و بررسي شدند. اين اختراع شامل مجموعه ي پليمرهاي پايه آبي است كه قابليت پخش و تشكيل نانوذرات را در محيط هاي آبي دارند و به دليل اجزا و ويژگي هاي ساختاري و روش سنتز، نمونه ي مشابهي ندارد. به دليل امكان ايجاد تنوع در اجزا سازنده، طراحي ساختار و فرايند سنتز، لذا داراي امكان ايجاد تنوع در شكل زنجيرها، سرعت تخريب، اندازه ذرات، ميزان آبدوستي و آبگريزي و نحوه ي برهمكنش و بارگذاري داروهاي مختلفي هستند. دامنه انداره ذرات آنها و پتاسيل سطح آنها در بازه ي مناسبي قرار مي گيرد. به طوري كه پتاسيل عبور از منافذ رگ هاي آسيب ديده در بافتهاي سرطاني را دارا هستند. لذا اين سامانه ها پتانسيل كاربرد در زمينه هاي پزشكي، سامانه هاي دارو رساني و ژن درماني را دارند.
اين سيستم نياز يك پزشك و متخصص حوزه پاتولوژي و انگل شناسي را با درنظر گرفتن كاهش مدت زمان تصوير برداري، موتورايز كردن استيج ميكروسكوپ، ميزان حركت دلخواه استيج در هر جهت، كاهش خستگي ناشي از طولاني بودن فرايند تصوير برداري، تهيه سريع تصاوير و دسترسي فوري و آسان به مناطق مورد مطالعه هدف( ROI ) مختلف لام و دسترسي به سيستم يكپارچه در تهيه، ذخيره و انتقال و آرشيو تصاوير را فراهم مي آورد. اين سيستم شامل قسمتهاي الكترونيكي و مكانيكي است كه قسمت الكترونيكي داراي مدار فيدبك، سيستم راه اندازي، كنترل حركت و موقعيت موتور و تصوير برداري ميباشد در قسمت مكانيكي يك استراكچر(سازه) براي حركت استيج ميكروسكوپ در دو جهت X,Y طراحي شده است و يك كندانسور(متراكم كننده) كه يك فضاي عاري از نور است و بوسيله آن تصاوير ديده شده در لنز چشمي بر روي لنز دوربين يا CCD قرار مي گيرد. و نرم افزاري كه دوربين را جهت آرشيو تصاوير حمايت مي نمايد. اين سيستم به متخصصين پاتولوژي و انگل شناسي اجازه مي دهد تا از مرحله اسكن لام، تهيه تصوير، انتقال و ذخيره تصاوير اطلاعات مورد نياز خود را دريافت كنند.
در اين اختراع توليد پرابهاي تشخيص دهنده بيوماركر آسپارتات بتا هيدروكسيلاز (ASPH) به عنوان ماركر تشخيص و ارزيابي سرطان با روش سلكس آپتامر، با موفقيت انجام شد. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي براي تشخيص به موقع سرطان صورت پذيرفته است. از طرفي شناساگرهاي تومور ماركرها اغلب آنتي بادي هايي هستند كه تهيه و توليد آنها دشوار و پرهزينه است. همچنين احتمال تخريب آنها در شرايط مختلف دمايي و اسيديته بسيار بالاست. بنا براين پرابهاي ديگري در حال جايگزين شدن به جاي آنتي بادي ها هستند. اخيرا براي توليد اين پراب ها از اوليگونوكلئوتيدهاي تك رشتهاي استفاده شده است، كه با استفاده از آنها ميتوان اهداف مورد نظر را به راحتي شناسايي كرد. توليد اين دسته از پرابها سريع و مقرون به صرفه است و از مقاومت بالاي در شرايط محيطي برخوردار هستند. بنابراين در عين حالي كه همانند آنتي بادي ها توانايي اتصال به هدف را دارند، معايب آنها را ندارند. به اين دسته از پراب هاي اوليگونوكلئوتيدي آپتامر گفته مي شود. در اين اختراع با استفاده دو تكنيك رايج توليد آپتامر به نام سلكس سلولي و سلكس الكتروفورز موئينه، سه آپتامر منحصر به فرد از جنس DNA تك رشتهاي توليد شد كه به صورت قابل مقايسه با آنتي بادي هاي موجود، توانايي اتصال به تومور ماركر بيوماركر آسپارتات بتا هيدروكسيلاز (ASPH) را در سطح بافتهاي سرطاني بيان كننده اين پروتئين دارد و بنابراين ميتواند منجر به تشخيص سرطان گردد.
اختراع حاضر در رابطه با توسعه چيپ ميكروفلوييدي به منظور بررسي اثر گراديان شيميايي عوامل مختلف روي تهاجم سلول هاي سرطاني است. در چيپ ميكروفلوييدي حاضر چهار كانال سيگنال تعبيه شده است و ميكروچمبر مياني از طريق هيدروژل با چهار كانال سيگنال در ارتباط بوده كه به طور همزمان مي توان اثر گراديان سه عامل را بر روي ميزان تهاجم سلول هاي سرطاني بررسي كرد. اين چيپ به گونه اي طراحي شده كه براحتي بتوان ميزان مهاجرت سلول هاي سرطاني را با ميكروسكوپ invert معمولي و بدون نياز به ميكروسكوپ كانفوكال بررسي كرد. همچنين با توجه به طراحي اين چيپ، قابليت ايجاد سيگنال هاي خطي و دو بعدي وجود داشته و با توانايي استفاده از هيدروژل در ساختار چيپ رفتار سلول ها در حالت دو بعدي و سه بعدي بررسي مي شود.
پروتئين MCP-1 با داشتن نقش فراخواني لوكوسيتها، يك مولكول كليديگلوگاهي در فرآيند التهاب ميباشد.بنابراين بدام انداختن اين مولكول راهي براي پيشگيري از ايجاد التهاب و بيماريهاي التهابي خواهد بود. لذا، DNA اپتامرهايي ضد MCP-1 انساني (HMCP-1)و خرگوشي (HMCP-1)تهيه گرديد. اپتامر فوق بروش toggle-bead based-SELEX تهيه شد. لذا ابتدا آنتيژنهاي HMCP-1 و RMCP-1 بطور جداگانه به بيدهاي مغناطيسي متصل، يك سيكل SELEX با HMCP-1 و RMCP-1 و ۱۰ سيكل يكي در ميان با آنتيژنهاي HMCP-1 و RMCP-1 انجام شد.پس از تكميل ,SELEX تواليهاي منتخب تكثير و در وكتور T/A كلون شدند. پس از تعيين سكانس تواليها (اپتامرها) و همترازي آنها، خانوادهها مشخص گرديدند. ساختار دو بعدي تواليهاي هر خانواده رسم شده و پايدارترين آنها بعنوان نمايندهي خانواده معرفي شدند. نهايتا ۱۲ اپتامر در ۳ خانواده (با بيش از ۹۶٪ شباهت) به دست آمد. سپس Kd پايدارترين اپتامر(8 E) براي RMCP-1 بروش EMSA تعيين شد كه برابر 78.0 58±.6 نانومولار بود. همچنين عملكرد پايدارترين اپتامر(8E) در انسان با انجام تست مهاجرت براي مونوسيتهاي انساني در حضور HMCP-1 بصورت in vitro تاييد گرديد. با توجه به ميزان Kd و نتيجه تست مهاجرت، اپتامر فوق داراي اختصاصيت و قدرت چسبندگي بالايي براي HMCP-1 و RMCP-1 دارد.
انتقال سلول هاي لنفوسيت T كه گيرنده هاي آنتي ژن كايمر (CARs) را بيان مي كنند به عنوان يك رويكرد جديد براي ايمونوتراپي سرطان ظهور كرده است . اتصال اختصاصي دمين خارج سلولي با آنتي ژن هدف منجر به فعال سازي سلول هاي لنفوسيت T ، ترشح سايتوكاين ها و حذف سلول هاي هدف مي گردد . آزمايشات باليني در بيماران مبتلا به سرطان بدخيم پيشرفته سلول هاي B با استفاده از درمان مبتني بر سلول هاي T تثبيت شده با CAR اختصاصي(CAR-T CD19) اثرات ضد تومور قابل توجهي را نشان داده اند كه منجر به اين خوش بيني گرديد كه اين رويكرد براي درمان تومورهاي جامد نيز مفيد خواهد بود. در حاليكه استفاده از CAR T Cells موفقيت زيادي در درمان بدخيمي هاي خوني داشته است، در برابر تومور هاي توپر موفقيت چنداني كسب نكرده است. در اين اختراع هدف قرار دادن ريزمحيط احاطه كننده تومور به واسطه ساخت سلول T بيان كننده ي رسپتور كايمر عليه آنتي ژن تناسين-C، كه نقشي اساسي در تكامل و پيشرفت تومور ايفا مي كند، منجر به بهبود عملكرد سلول هاي CAR T در القاي مرگ سلولي در سلول هاي توموري سينه انساني شده است.
در اين اختراع روش جديد توليد دستهي جديدي از پرابهاي تشخيصي به نام آپتامر با موفقيت انجام پذيرفت. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي براي تشخيص مولكولهاي هدف مختلف بيولوژيكي مثل بيماركرهاي بيماري هاي خاص صورت پذيرفته است. از طرفي تا كنون، شناساگرهاي اين ماركرها اغلب آنتي بادي هايي هستند كه تهيه و توليد آنها دشوار و پرهزينه است. همچنين احتمال تخريب آنها در شرايط مختلف دمايي و اسيديته بسيار بالاست. بنا براين پرابهاي ديگري در حال جايگزين شدن به جاي آنتي بادي ها هستند. اخيرا براي توليد اين پراب ها از اوليگونوكلئوتيدهاي تك رشتهاي استفاده شده است، كه با استفاده از آنها ميتوان اهداف مورد نظر را به راحتي شناسايي كرد. توليد اين دسته از پرابها سريع و مقرون به صرفه است و از مقاومت بالاي در شرايط محيطي برخوردار هستند. بنابراين در عين حالي كه همانند آنتي بادي ها توانايي اتصال به هدف را دارند، معايب آنها را ندارند. به اين دسته از پراب هاي اوليگونوكلئوتيدي آپتامر گفته مي شود. روش هاي مختلفي براي توليد آپتامر وجود دارد كه هر يك نقاط ضعف و قدرت منحصر به خود را دارند. در اين ميان يكي از روشهايي كه مولكول هاي هدف (مثلا پروتئين هايي كه بيوماركر هستند) با فرم بسيار طبيعي تر را شناسايي ميكند سلكس سلولي نام دارد. اما اين روش علي رقم برتري بر ساير روش ها به علت استفاده از مولكئلهاي هدف طبيعي، نقاط ضعفي هم دارند. از جمله اختصاصيت كمتر آپتامرهاي توليد شده. اختراع حاضر با اضافه كردن مرحل تكميلي به نام «كانتر سلكس» با كفايت بالا اوليگومرهاي غير اختصاصي را در روند توليد و انتخاب آپتامر حذف مي كند.
موارد یافت شده: 14