لیست اختراعات با مالکیت
علی مرسلی
9 عدد
اندومتر خودكار با قابليت تخمين شكست فايل هاي اندودونتيك (كه اختصارا آن را اندومتر هوشمند مي ناميم)وسيله اي با دو قابليت مجزا اما با اصول تكنولوژيك مشابه است.اين اختراع قابليت انجام دو عمل را همزمان دارد: 1.تخمين طول فايل با دقت هزارم ميلي متر 2.تخمين عمر فايل بر اساس الگوريتم ارائه شده اين دو عمل بر اساس تكنولوژي تحليل تصوير(Image processing )،با استفاده از تهيه تصوير فايل و انتقال آن به يك برنامه رايانه اي صورت مي گيرد.در اين برنامه بر اساس الگوريتم هاي طراحي شده موارد 1و2 صورت مي پذيرد.طول فايل از محل استاپ( كه طول ريشه دندان را مشخص مي كند) و عمر تخميني فايل رامشخص مي كند. به اين ترتيب ميتوان قبل از استفاده از هر فايل با تهيه ي يك عكس ديجيتالي و پردازش آن توسط نرم افزار ،تغييرات ايجاد شده در فايل را شناسايي و فايل هاي مستهلك و با ريسك شكست بالا را از استفاده خارج كرد هدف از اين اختراع ساخت وسيله اي كه توامان بتواند به صورت ديجيتالي و با دقت بالا طول فايل خارج شده از كانال را اندازه گيري كند و فايل هاي مستهلك و با احتمال شكستن بالا را شناسايي كند..
هنگامي كه لازم نباشد مولكولها خيلي دور شوند و گروههاي عاملي، فضاي آزاد براي چرخيدن در شبكة بلوري داشته باشند، ماهيت تك بلور در طول واكنش ابقا خواهد شد. چنين واكنشهايي، تبديلات بلور به بلور (C.T.C) ناميده ميشوند چنانچه گروههاي عاملي فعال كاملاً در يك رديف در جهات مورد نياز قرار گرفته باشند، روشهاي گرمايي، مكانيكي يا فتوشيميايي ميتواند انجام واكنش در حالت جامد را تسهيل كند. حذف و تغيير حلالها و مولكولهاي مهمان، در معرض بخارات واكنشپذير باعث ايجاد تبديلات ساختاري ميشوند و اغلب از طريق خواص فيزيكي مختلف مانند رنگ، مغناطيس، لومينسانس، كايراليته، تخلخل و غيره آشكار ميشوند؛ كه بهخاطر تغيير در عدد كوئورديناسوني و هندسه و بعد، درهمفرورفتگي و غيره ميباشد. از آنجايي كه سرب(II) جفت الكترون فعال دارد، ميتواند باعث ايجاد انحراف در محيط كوئورديناسيوني شود. اين خاصيت منحصر بهفرد سرب(II) را كانديداي مناسبي براي تبديلات بلور به بلور كرده است. در اين طرح روشهاي مختلفي كه منجر به فرايند تبديل بلور به بلور ميشوند معرفي و ويژگيهاي اصلي و منحصربهفرد تبديلات بلور به بلور به طور كامل ذكر شده است. حدود ۱۶ تك بلور از پليمرهاي كوئورديناسيوني سرب((II كه از اين روش بدست آمده معرفي و خواص و كاربردهايي كه ميتوانند داشته باشند بيان شده است. تمام ۱۶ پليمر ذكر شده به وسيله طيفسنجي مادون قرمز، IR، پراش پرتو X پودري، PXRD، گرماسنجي وزني، TG و در نهايت بلورنگاري پرتو X، X-ray، شناسايي شدند. همچنين نانوپليمرهاي هر يك از تك بلورها از طريق امواج فراصوت سنتز شد و تبديلات بلور به بلور روي آنها انجام و انداره و مورفولوژهاي حاصل بررسي شد.
آلايش محيط زيست و شناسايي و اندازهگيري آلودگيهاي محيطي مبناي تصميمگيري در مديريت زيست محيطي است. قضاوت صحيح و برنامهريزي اصولي جهت رفع مشكلات زيست محيطي بدون اتكاء بر اندازهگيريهاي مطمئن با كمك سيستمهاي نوين و توانمندي در پايش ممكن نيست. اين امر سبب شده تحقيقات گستردهاي در زمينه ساخت حسگرها، بهبود عملكرد و توسعه آنها به منظور كنترل آلاينده هاي سمي و قابل احتراق يا انفجار انجام پذيرد. به تازگي مطالعاتي بر روي چارچوب هاي فلز-آلي مختلف به عنوان حسگرهاي لومينسانس شده است. در اين نوع از حسگرها، شدت لومينسانس تركيب بر اثر جذب غلظتي خاص از آلاينده اي مشخص افزايش يا كاهش نشان مي دهد. يك حسگر ايده آل بايد داراي چهار ويژگي باشد كه عبارتند از: حساسيت، انتخاب پذيري، پايداري و زمان پاسخ و بازيابي كوتاه. در اكثر حسگرهاي لومينسانس، خواندن سيگنال بر پايه افزايش يا كاهش شدت نشر به دليل جذب گونه مهمان است. اين نوع پاسخ معمولا براي داشتن انتخابپذيري به يك گونه آناليت خاص كافي نيست. در برخي موارد با بكار بردن يك پارامتر تشخيص-حسگري اضافي نظير جابجايي در فركانس نشر (طول موج نشر) ميتوان بطور موثري خواندن سيگنال را از يك بعدي به دو بعدي ارتقا داد و اثر عوامل محيطي موثر بر نشر را از بين برد. در اين راستا از مشاركت مولكول هاي مهمان فلوئورسانس رودامين B (RhB) با نشر قرمز(λ=610 nm ) داخل نانوكانالهاي ماتريس ميزبان چارچوب هاي فلز-آلي بر پايه روي (TMU-5) به عنوان حسگرهاي فلوئورسانس استفاده شده است. حساسيت و انتخاب پذيري بالاي حسگر فوق به غلظت هاي پايين پيكريك اسيد در حضور تركيبات نيترو آروماتيك منفجره و تركيبات آلي فرار به اثبات رسيد.
اكسايش تركيبات گوگردي موجود در نفت خام از اهميت ويژه اي برخوردار است چرا كه علاوه بر توليد سولفوكسيد ها، در فرايندهاي گوگردزدايي و دفع مسموميت ها نيز حائز اهميت اند. اين امر سبب شده تحقيقات گستردهاي در زمينه ساخت كاتاليست ها، بهبود عملكرد و توسعه آنها به منظور كنترل آلاينده هاي سمي و پيدايش باران هاي اسيدي انجام پذيرد. همچنين مشخص شده است كه بالاي 90% از گوگرد دربنزين به فرم تيوفن و مشتقات آن وجود دارد در نتيجه، حذف گوگرد تيوفني كار اصلي در مطالعات گوگردزدايي مي باشد. تاكنون كاتاليست هاي بسياري براي پيشبرد اين واكنش ها سنتز و شناسايي شده اند. چارچوب هاي فلز-آلي (MOF) به دليل داشتن مساحت سطح بالا و قابليت طراحي ساختار از جمله تركيبات مطرح به عنوان كاتاليست مي باشند. با اين وجود تعداد كمي گزارش در مورد استفاده از چارچوب هاي فلز-آلي در اكسايش كاتاليستي براي حذف گوگرد وجود دارد. ساير مطالعات بر روي جذب آلاينده توسط اين تركيبات و يا استفاده از هتروپلي اسيد هاي بارگذاري شده در چارچوب MOF ها براي انجام واكنش كاتاليستي گوگرد زدايي اكسايشي مي باشد. در اينگونه گزارشات چارچوب فلز-آلي به عنوان يك بستر مناسب جهت افزايش كارايي كاتاليستي هتروپلي اسيد ها با هتروژن كردن آنها صورت گرفته است. در اين راستا از چارچوب فلز -آلي بر پايه كبالت به عنوان كاتالست موثر در فرايند گوگردزدايي اكسايشي استفاده شده است و كارايي بالاي اين كاتاليست در حذف دي بنزوتيوفن و تبديل آن به دي بنزوتيوفن سولفون به اثبات رسيد.
سيستم هوشمند ارگونوميگ صندلي دندانپزشكي براي تصحيح موقعيت غلط دندانپزشكان بر روي صندلي دندانپزشكي كه منجر به اختلالات ستون فقرات مي شود طراحي شده است. انقباضات استاتيك و ديناميك حد پايين عضلات بدن به مدت طولاني منجر به اختلالات عضلات اسكلتي يا آسيب هاي كششي تكرار شونده مي شود. تاكنون تمركز بر روي ساخت صندلي ها دندانپزشكي ارگونوميك بوده كه دندانپزشك را درايده ال ترين موقعيت قرار دهد. اما حتي پيشرفته ترين راحتي ارگونوميك صندلي در صورت عدم استفاده صحيح و عادت غلط كاربر(دندانپزشك) به موقعيت نادرست نشستن در نهايت بي فايده خواهد بود. هدف ازاين اختراع ارائه سيستم هوشمندي است كه با اتكا به سنسورهايي كه در پشتي و نشيمنگاه صندلي قرار مي گيرند و تماس يا عدم دندانپزشك را به يك پردازنده مركزي منتقل مي كنند، موقعيت غلط نشستن را تشخيص داده و به دندانپزشك با اخطار صوتي ياد آوري كند.
درطول 15 سال گذشته مطالعات بر روي MOF ها به سرعت گسترش يافته است و به عنوان گرايشي جديد درزمينه مهندسي كريستال، شيمي و علم مواد مي باشد. خواص فيزيكي و شيميايي منحصربه فرد MOF ها آنها را براي ذخيره گاز، جداسازي و انرژي ايمن مفيد نشان داده است. در حال حاضربرخي از MOF ها در گستره وسيعي درمقاديركيلوگرم تهيه شده اند. به عنوان مثال شركت Sigma-Aldrich درهمكاري با شركت BASF بطور تجاري چند محصول MOF را براي توليد پيشنهاد كرده است. به 5 دليل MOF ها بهترين كانديد براي كاربردهاي جذب و جداسازي مي باشند: 1- مساحت سطح بالا (تا حدود 6000m2m/g) كه اعث مي شود لينكرهاي آلي چارچوب را دردسترس تر قرار داده و باعث افزايش جذب مولكول هاي مهمان شوند. 2- طبيعت كريستالي MOF ها اجازه مدل سازي كامپيوتري را با دقت و صحت بالا براي پيشگويي سايت هاي پيوندي براي مولكو هاي مهمان را مي دهد. 3- گستره وسيع از ليگاندهاي آلي و روشهاي سنتز مختلف امكان طراحي MOF ها را فراهم خواهد كرد و مي توان از اين طريق خواص شيميايي و فضايي آنها را نيز بهينه كرد. 4- مطالعات برروي MOF ها براي ذخيره H2 نشان مي دهد كه حفره اي MOF ها مي توانند اثر فوق متراكم كنندگي بر روي H2 داشته باشند. 5- سينتيك جذب و واجذب پتانسيل بالايي را هم براي فاكتور جذب و هم براي جداسازي در MOF ها نشان ميدهد. براي گسترش سري جديد از MOF ها براي كاربرد ذخيره سازي، ظرفيت جذب كافي؛ سينتيك و ترموديناميك جذب قابل قبول؛ 2فاكتور مهم هستند.
باطري الكترودياليز معكوس يك باطري الكتروشيميايي است كه در آن از دو نوع غشاء مبادله كننده ي آنيون و كاتيون استفاده شده است كه هر دو اين غشاها نسبت به آب نفوذ ناپذير اما نسبت به عبور يون نفوذ پذيرند. در اين باطري از گراديان غلظت ميان آب شور و شيرين (مانند آب دريا و رودخانه) استفاده مي شود بنابراين غشاهاي به كار گرفته شده در آن براي يونهاي كلر و سديم به طور جداگانه نفوذ پذير هستند. اين غشاها ميان دو محفظه الكترود به صورت يك در ميان كانالهاي آب شور و شيرين را از يكديگر جدا مي كنند. بنابراين در جريان آب شور يونهاي مثبت سديم از طريق غشاء مبادله كننده كاتيون به سمت كانال آب شيرين حركت مي كنند. يونهاي منفي كلر نيز از طريق غشاء مبادله كننده آنيون در جهت مخالف حركت مي نمايند. يون هاي تفكيك شده توسط غشا، به درون محلول الكتروليت موجود در محفظه الكترودها منتقل شده و با ايجاد واكنشهاي اكسايش كاهش بر روي الكترودها جريان يوني به جريان الكتروني تبديل مي شود. اين پديده موجب به وجود آمدن اختلاف پتانسيل ميان دو الكترود مي گردد. به اين ترتيب يك باطري الكتروشيميايي در اختيار خواهيم داشت كه در آن با بكارگيري فرآيند غشايي الكترودياليز معكوس از گراديان غلظت موجود ميان آب شور و شيرين انرژي الكتريكي استحصال مي گردد.
""سنتز و شناسايي كمپلكسي از نقره(I) و بررسي برهمكنش آن با مولكول CT-DNA و اثر ضدسرطاني آن ~~از جمله مسائل مشكلساز، در روش هاي درماني سرطان انتخابپذيري پايين و بنابراين سميت داروهاي شيميايي و ايجاد عوارض جانبي خطرناك در بدن بيمار است. در نتيجه تهيه داروهايي با اثرات ضدتوموري موثر و در عين حال سميت پايين در برابر سلول هاي نرمال، ايده آل ميباشد. در اين اختراع يك كمپلكس دو هسته اي نقره(I) با فرمول [(PPh3)3Ag(L1)]•[(PPh3)2Ag(L1)] (A3) (L1= 5-فلوئورواسيل-1-ايلاستيك اسيد) سنتز و شناسايي و برهمكنش آن با مولكول CT-DNA مطالعه شده است و نتايج نشان مي دهد برهمكنش از نوع الكترواستاتيكي ميباشد. فعاليت ضدسرطاني اين كمپلكس در مقابل سلولهاي رده HCT 116 (human colorectal cancer cells) و MDA-MB-231 (MD Anderson-Metastatic Breast) بررسي شده است. فلز مركزي نقره در ساختار دارو به عنوان عامل موثر ضدسرطان، عنصري است كه از نظر بيولوژيكي سازگاري خوب و سميت پاييني دارد. همچنين كمپلكس سنتز شده به صورت كمپلكس دوهستهاي نقره ميباشد و بنابراين به صورت انتخابپذيرتر عمل ميكند. در اين كار نتايج نشان ميدهد كه داروي A3 با دوز 50 درصد كشندگي (IC50) در محدوده نانومولار سبب كاهش زنده ماني سلول هاي سرطاني ميشود.~~
موارد یافت شده: 9