كاربرد روزافزون روغن هاي روان كننده با پايه معدني، نگراني ها نسبت به خسارت هاي زيست محيطي اين روغن ها را افزايش داده است. از اين رو، توجه متخصصان به تحقيق پيرامون استفاده از روغن هاي جايگزين دوستدار طبيعت همچون روغن هاي گياهي، رو به فزوني است.بررسي خواص روان كنندگي يك رقم كرچك بومي(گونه ي منطقه كرمان به نام ابراهيم)به منظور استفاده از آن روغن به عنوان روانكار داراي اهميت است.ابتدا، روغن آن گونه با استفاده از حلال و نيز دستگاه اكسترودر استخراج گرديد. سپس، پارامترهاي مهمي مانند نسبت پوسته به دانه، درصد روغن و ويژگي هاي روان كنندگي اين روغن مانند ويسكوزيته، شاخص ويسكوزيته، نقطه ريزش، نقطه اشتعال، ميزان كف، اعداد اسيدي و قليايي كل، آب و رسوبات، خوردگي مس، پايداري اكسيداسيون، ميزان گوگرد و دانسيته بر اساس استانداردهاي معتبر مورد بررسي قرارگرفت. اسيدهاي چرب روغن آن گونه كرچك تحت آزمايش نيز اندازه گيري شدند. با ملاحظه همه پارامترها و ويژگي هاي اندازه گيري شده مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه آن رقم روغن را مي توان با اطمينان به عنوان روغن روانكار مورد استفاده قرار داد.

يكي از شاخه هاي حائز اهميت در حيطه نانوفناوري، توليد نانوالياف از پليمرها و ديگر مواد غيرپليمري مي باشد. برجسته ترين خصوصيت نانوالياف، برخورداري از سطح مخصص (سطح واحد جرم) بسيار بالا مي باشد. سطح مخصوص بسيار بالاي نانوالياف منجر به حصول توانايي منحصر به قفردي جهت جذب يا رهاسازي گروه هاي فعال، يونها و ساير ذرات در مقياس نانو بر ر وي سطح نانوالياف گشته است. تكيك هاي گوناگوني جهت توليد نانوالياف موجود است كه بر پايه دو متد (از بالا به پايين) و (از پايين به بالا) استوار مي باشند. جهت توليد نانوالياف پليمري، روش هاي متنوعي از جمله كشش، ساخت قالب، تفكيك فاز، خودآرايي و الكتروريسي به كار گرفته مي شوند كه طي پژوهش هاي گسترده بسياري به صورت جامع و كامل مورد مطالعه و مقايسه قرار گرفته اند. در حيطه توليد نانوالياف از پليمرها كه يكي از مهمترين شاخه هاي نانوفناوري مي باشد، پروسه الكتروريسي به عنوان برجسته ترين روش توليد مطرح مي باشد. زيرا عراوه بر فراهم آوردن كنترل مناسب بر پروسه توليد نانوالياف، امكان توليد در اشل صنعتي را نيز ممكن مي سازد. جهت دستيابي به كنترل كامل بر هر پروسه اي و از جمله الكتروريسي، بايستي عوامل تأثيرگذار بر پروسه را مورد بررسي قرا رداد تا با اعمال تغيير در اين پرامترها بتوان كنترل فرآيند را به بهترين نحو در اختيار گرفت و محصولي با خصوصيات و كيفيت مورد نظر توليد نمود. پرامترهاي تأثيرگذار بر پروسه الكتروريسي عبارتند از: پارامترهاي محلول پليمر، شرايط پروسه (مشتمل بر ولتاژ كاربردي،دما و اثر جمع كننده) و شرايط محيطي با شناخت صحيح اين پارامترها مي توان ضمن اعمال تنظيمات پيكربندي سيستم، نانواليافي با ساختار و مورفولوژي مدنظر توليد نمود و حتي به ساختارهايي با خصوصيات ممتاز دست يافت. از ميان پليمرهاي طبيعي كيتوسان و ژلاتين داراي خواص منحصر به فردي هستند كه امكان توليد محصولات متنوعي را به همراه خواهند داشت. كيتوسان كه از مشتقات كيتين كه دومين پلي ساكاريد بسيار فراوان در طبيعت ميباشد، پليمري است كه از پوست سخت پوستان تهيه مي شود و كاربردهاي زيادي در صنايع مختلف از جمله صنايع پزشكي دارد. اين پليمر به دليل زيست سازگار بودن و مهم تر از آن خاصيت آنتي باكتريال طبيعي كه داراست در پوشش هاي زخم بندي كاربرد بسيار دارند و از طرف ديگر ژلاتين نيز پليمر طبيعي است كه زيست سازگار و بسيار قابل دسترس است. لذا تلفيق اين دو پليمر مي تواند مكمل خواص هر دو بوده كاربردهاي گسترده اي را در پيش داشته باشد. سازگاري ژلاتين با بافت بدن انسان همراه با خاصيت آنتي باكتريال كيتوسان تركيب اين دو را بسيار كاربردي مي سازد با توجه به اينكه ايران كشوري است كه غني از هر دو پليمر مي باشد لذا توليد الياف تركيبي از كيتوسان ژلاتين گردد گامي بزرگ و تحولي عظيم به ويژه در صنايع پزشكي و مهندسي بافت محسوب مي شود.

يكي از مسائلي كه محيط زيست را تهديد مي كند رنگزاهايي است كه در پسابهاي كارخانجات نساجي وارد محيط زيست و آبهاي طبيعي مي شود . اين گونه مواد سمي و گاهي سرطان زا بوده و همچنين به دليل اينكه حضور اين رنگزا ها باعث كدر شدن آبها مي شود امكان دسترسي گياهان آبزي را به نور خورشيد مشكل ساخته ، فتوسنتز را مختل مي كند.روشهاي مختلفي جهت تصفيه تا كنون ارائه شده است از جمله روشهاي بيولوژيكي ، كه به دليل زيست تخريب ناپذيري اين دسته رنگزاها عملا كاربردشان را بي فايده مي سازد. بهترين روش استفاده از جاذبهايي همچون زغال فعال است كه با توجه به گران بودن اين دسته از مواد مي بايد جايگزيني براي آنها پيدا كنمود . امروزه نانورسها در صنايع مختلف كاربرد بسياري دارند . ارزان بودن و در دسترس بودن آنها از دلايل عمده تمايل به استفاده آنهاست .اين ماده به خصوص پايه مونت موريلونيت آن به دليل قابليت جذب زياد مي تواند جايگزين مناسبي براي ديگر جاذبهاي متداول باشد . جهت جذب رنگزاي آلي ، آب گريز كردن رس كه به ذات آب دوست است امري اجتناب ناپذير است . لذا در اين تحقيق خاك رس بر پايه مونت موريلونيت پس از اصلاح به منظور تصفيه پسابهاي صنعتي حاوي رنگزاي نساجي استفاده شد و بدين منظور مونت موريلونيت اصلاح نشده با تركيبات آلي CTAB و DT اصلاح شد . رس اصلاح شده با تركيبلات الى قابليت جدا سازي تركيبات رنگزاي آلي را خواهد داشت . پس از اصلاح رس پسابهاي حاوي رنگزاي راكتيو و بازيك با استفاده از اين ماده تصفيه شد . آزمايشات نشان مي دهد كه رس اصلاح شده توانايي جذب مقادير بسيار زيادي از رنگزا را داراست .