لیست اختراعات با مالکیت
سيدهژير بهرامي
50 عدد
اين اختراع در زمينه افزايش حلاليت سيپروفلوكساسين در محيط آبي است. قرص سيپروفلوكساسين جزء دسته ي آنتي بيوتيك ها قرار دارد و براي درمان عفونت هاي باكتريال از آن استفاده مي شود،كه به دليل حلاليت پايين در محيط آبي بدن، كارآيي اين تركيب به حدي پايين است كه استفاده از اين تركيب را در كاربردهاي دارويي محدود مي كند. براي غلبه بر اين نقاط ضعف و افزايش قابليت زيستي، تقويت كارايي آنها در طول فرآيند و رهاسازي كنترل شده در دستگاه گوارش، از روش هاي مختلفي از جمله كپسولي كردن استفاده مي شود. تشكيل كمپلكس درهم جاي سيپروفلوكساسين با پلي ساكاريدها به ويژه سيكلودكسترين ها، نه تنها باعث افزايش انحلال پذيري سيپروفلوكساسين در محيط آبي شده، بلكه كارايي اين تركيب را در كاربردهاي دارويي در بدن افزايش مي دهد. در اين پژوهش ابتدا بهمنظور افزايش حلاليت دارو، نانو كپسولهاي حاوي دارو سيپروفلوكساسين از طريق تشكيل كمپلكس درهم جاي بين دارو و سيكلودكسترين تهيه شد و ساختار نانو كپسولهاي حاصل، با آزمونهاي XRD، FT-IR، SEM،HNMR و DSC مورد بررسي قرار گرفت و تشكيل كمپلكس درهم جاي بين دارو و سيكلودكسترين تأييد شد. پس از بررسي ساختار كمپلكس، ميزان رهايش كنترل شده سيپروفلوكساسين از نانو كپسول ساخته شده در شرايط شبيه سازي شده با شرايط معده سالم و بيمار در محلول بافر فسفات با ph=7,2 در شرايط دمايي مورد نظر با تست UV در λ_(max ) =278nm (طول موج مشخصه سيپروفلوكساسين) مورد بررسي قرار گرفت. براي منظور بررسي رهايش، مقدار مشخصي از كمپلكس سيپروفلوكساسين/ سيكلودكسترين درون كيسه دياليز قرار گرفت و در بشر هاي حاوي بافر فسفات گذاشته شد. در فواصل زماني مشخص، از بشرها نمونه برداشته شد و به ازاي آن بافر فسفات به ظرف اضافه شد . نمونه هاي برداشته شده با استفاده از طيف سنجي فرابنفش – مرئي در طول موج ثابت 278nm تست شد و جذب آنها ثبت گرديد،سپس با منطبق ساختن هر يك از نمونه ها با نمودار كاليبراسون جامع خطي، غلظت رها شده سيپروفلوكساسين مشخص به دست آمد.
در اين اختراع نانو ذرات معدني دي اكسيد تيتانيوم به محلول پليمري پلي كاپرولاكتم كه در حلالي مخلوط از اسيد استيك و اسيد فرميك حل شده، افزوده شد و محلول مذكور تحت فرآيند الكتروريسي قرار گرفت و نانو اليافي با دو اندازه مختلف در كنار هم با موفقيت ايجاد شدند. اثر افزودن نانو ذرات دي اكسيد تيتانيوم و تغيير پارامتر هاي ولتاژ الكتروريسي، فاصله تا صفحه جمع كننده و نرخ تغذيه دستگاه بر روي ساختار الياف مورد بررسي قرار گرفت و مشاهده گرديد كه در تمامي نمونه هايي كه نانو ذرات وجود دارد، ريز الياف به وجود آمده اند و با تغيير پارامتر هاي موثر بر الكتروريسي قطر الياف اصلي و ريز الياف تغيير مي كند. وجود الياف زير 50 نانومتر در كنار اليافي با اندازه بيشتر از 100 نانومتر سبب ايجاد سطح مخصوص بيشتر، درگيري بيشتر و سطح تماس بهتر مي شود. به ويژه آن كه براي ايجاد اين شبكه تنها افزودن نانو ذرات به محلول پليمري و استفاده از فرآيند ساده و در دسترس الكتروريسي كافي است. بنابراين در صنايع مورد استفاده مناسبتر بوده و داراي كارايي بالاتري مي باشند
در اين اختراع روشي براي جذب رنگ از پساب هاي رنگي نساجي توسط نانو الياف حاصله از پلي كاپرولاكتم و نانو ذرات اكسيد تيتانيوم ارائه شده است. لايه توليدي توسط دستگاه الكتروريسي تهيه شده است. وب نانو كامپوزيتي حاصل از پلي كاپرولاكتم در ابعاد نانو غشاء مناسبي براي مصارف فيلتراسيون محسوب مي شود ولي زماني كه به تنهايي الكتروريسسي مي شود نانو الياف همه به يك اندازه بدست مي آيند، با افزوده شدن نانو ذرات دي اكسيد تيتانيوم به محلول پليمر پلي كاپرولاكتم علاوه بر الياف اصلي در ابعاد بالاي 100 نانومتر، ريز اليافي در ابعاد زير 50 نانو متر توليد مي شوند كه خلل و فرج هاي زيادي را در لايه بوجود مي آورند وسبب بالا رفتن سطح به حجم و در نتيجه قدرت چسبندگي زياد لايه مي شوند، وب هاي توليدي با خلل فرج هايي در سايز نانو آبدوستي بالا و استحكام مكانيكي زياد امكان استفاده از اين لايه را در جذب رنگ از پسابهاي نساجي را دارا مي باشد. نتايج نشان داده است كه اين وب قادر است رنگ موجود در پساب هاي نساجي را به خوبي جذب نمايد.
درجه پليمريزاسيون آلفا سلولز يكي از مهمترين فاكتورهاي كاربردي اين ماده در صنعت نساجي و شيميايي مي باشد. براي توليد آلفا سلولز، از ضايعات پنبه به عنوان ماده اوليه استفاده مي شود. لذا براي توليد آلفا سلولز نياز به عمليات خالص سازي وجود دارد. پخت و سفيدگري دو مرحله كاربردي در صنعت براي خالص سازي ضايعات پنبه به شمار مي رود. در صنعت براي خالص سازي از پخت قليايي در دماي بالا استفاده مي شود كه باعث كاهش درجه پليمريزاسيون سلولز توليدي مي شود. دليل اين پديده اكسيداسيون قليايي سلولز مي باشد. در اين اختراع از ماده احيا كننده سديم دي تيونيت در كنار سديم هيدروكسيد استفاده شد تا از كاهش درجه پليمريزاسيون جلوگيري كند. استفاده از اين روش باعث افزايش 20% درجه پليمريزاسيون مي شود.
كامپوزيتهاي چندلايه تقويت شده با الياف كاربرد فراواني در طيف وسيعي از سازههاي با كارايي بالا در صنايع هواپيمايي، كشتيسازي، خودروسازي، نظامي و اقلام ورزشي دارند. مشكل عمده اين كامپوزيتها ناشي از خواص بينلايهاي ضعيف آنها تحت بارگذاري هاي برون صفحه اي نظير نيروهاي متمركز فشاري و ضربه سرعت پايين ميباشد. در اين اختراع از الياف آراميدي به عنوان الياف تقويتكننده استفاده شد، زيرا اين الياف داراي ويژگيهاي چگالي كم، استحكام بالا بوده و همچنين ازدياد طول تا حد پارگي بالا و قابليت جذب انرژي فوق العاده در مقايسه با الياف غيرآلي نظير شيشه و كربن دارند. در اين اختراع از نانولايههاي مياني به عنوان يك روش موثر براي افزايش چقرمگي بينلايهاي و كاهش آسيبهاي ناشي از بارگذاري هاي برون صفحه اي استفاده شد. نانولايهها را ميتوان به مقدار كم اعمال نمود و به دليل انعطاف پذيري شكل تقويت كننده اوليه را به خود ميگيرند و لذا الحاق آنها تاثير قابل توجهي بر روي هندسه يا محتوي تقويت كننده اوليه كامپوزيتها ندارد. مزيت اصلي كاربرد نانولايهها در كامپوزيتهاي متداول اين است كه ماتريس بين لايهها را چقرمهتر نموده و لذا انتقال بار بين لايههاي تقويتكننده بسيار موثر مي گردد. ضخامت بهينه نانولايههاي الحاقي 35 ميكرومتر بوده و بهترين پيكره بندي الحاق آنها در نواحي بين لايه اي مقابل بارگذاري ميباشد. نتايج بكارگيري نانولايهها در كامپوزيتها حاكي از بهبود 34 درصد در قابليت جذب انرژي در برابر بارگذاري هاي متمركز فشاري و همچنين افزايش 23 درصدي زمان تماس، كاهش 10 درصدي خيز باقيمانده و كاهش 3 درصدي شاخص ميرايي در برابر ضربه سرعت پايين مي باشد.
جراحات پوستي يكي از متداول ترين بيماري هايي است كه بشر با آن دست و پنجه نرم مي كند. پوست اگرچه به طور وسيعي قابليت بازسازي مجدد خود را دارد اما در برخي موارد آسيب وارد شده نظير سوختگي ها موجب بروز عفونت در محل زخم مي شود. استفاده از آنتي بيوتيك ها و ساير مواد التيام دهنده زخم امروزه آسان ترين راه براي بهبود اين جراحات و تسكين درد بيمار مي باشد. علي رغم تاثير مثبت اين زيست مواد بر التيام زخم، عمدتا خود اين مواد و يا مواد حاصل از تخريب آن ها در بدن به علت شيميايي بودن عوارض جانبي را به همراه دارد. بدين منظور برآن شديم تا با استفاده از عصاره گياه آلوئه¬ورا كه به خاطر مواد زيست فعال فراواني كه دارا مي باشد از ديرباز در طب سنتي براي التيم زخم هاي پوستي مورد استفاده قرار ميگرفته است، داربستي توليد كنيم كه روند بهبود زخم را سرعت بخشيده، عوارض جانبي نداشته باشد و فرايند توليد آسان و مقرون به صرفه اي داشته باشد.
خلاصه: در اين تحقق پنج نوع كامپوزيت با آرايش يكسانs(45/45-/.90/.)و به روش لايه گذاري دستي توليد گرديدند. در اين كامپوزيت ها از روينگ الياف بازالت و شيشه به عنوان تقويت كننده و از رزين اپوكسي به عنوان ماتريكس استفاده گرديده است . در اين پروژه تاثير فاكتورهاي نوع تقويت كننده نوع كامپوزيت (هيبريد لايه اي و بين لايه اي)، جنس لايه خارجي و همچنين زاويه اعمال نيرو بر روي ميزان جذب انرژي ضربه اي بررسي شده است. در اين ثبت اختراع تاثير نوع كامپوزيت (هيبريد يا همگن بودن) ، نوع هيبريد، جنس تقويت كننده زاويه اعمال نيرو بر خصوصيات جذب انرژي ضربه اي كامپوزيت هاي تقويت شده با روينگ الياف بازالت و شيشه بررسي گرديد. به اين منظور پنج قطعه كامپوزيتي هشت لايه و متقارن BE،GE،BEG،GEBوEBG ساخته شد. جهت بررسي تاثير زاويه اعمال نيرو، قطعات كامپوزيتي در چهار زاويه0،30 ،60و90 درجه برش داده شدند. نتايج حاكي از حداكثر جذب انرژي ضربه اي توسط كامپوزيت همگن تقويت شده با الياف بازالت (BE) مي باشد . از طرف ديگر كم ترين مقاومت در برابر اعمال ضربه مربوط به نمونه همگن تقويت شده با الياف (GE) مي باشد. افزايش حداقل 20 درصدي جذب انرژي ضربه اي قطعات BE نسبت به GE در تمامي زواياي اعمال نيرو حاكي از برتري خصوصيات فيزيكي الياف بازالت نسبت به الياف شيشه مي باشد. مقدار جذب انرژي نمونه هاي هيبريد بين نتايج به دست آمده براي قطعات BEوGE قرار گرفته است. در بين نمونه هاي هيبريد بيشترين مقاومت در برابر ضربه مربوط به نمونه هيبريد لايه اي EBG مي باشد. علت اين امر را مي توان عدم شكست ناگهاني در لايه ها تصور كرد. در بين نمونه هاي هيبريد بين لايه اي مشاهده مي گردد. نمونه BEG، كه در آن لايه هاي خارجي با الياف بازالت تقويت شده است، مقاومت در برابر ضربه بيشتري نسبت به نمونه GEB نشان مي دهد. بيشترين مقاومت در برابر ضربه قطعات، مربوط به اعمال نيرو در زاويه 0 درجه مي باشد با اين وجود اختلاف معناداري ميان نتايج حاصل از اعمال نيرو در زاوياي 0 و 90 درجه وجود ندارد. همچنين بين نتايج اعمال ضربه در زاوياي 30 و60 درجه نيز اختلاف معناداري وجود ندارد. علت بيشتربودن مقاومت در برابر ضربه اين زوايا تشكيل زاويه 90 درجه بين الياف و راستاي اعمال نيرو مي باشد. ولي از طرفي در اين زواياي اعمال نيرو عملا دو لايه از ساختار قطعات كامپوزيتي در جذب انرژي ضربه اي شركت نمي كنند و به همين دليل اختلاف زيادي بين نتايج حاصل از اعمال ضربه در زاوياي 0 و90 درجه با 30 و 60 درجه وجود ندارد.
موارد یافت شده: 50