لیست اختراعات با مالکیت
دانشگاه دانشگاه علوم پزشكي اصفهان
7 عدد
اختراع حاضر در رابطه با توسعه چيپ ميكروفلوييدي به منظور بررسي اثر گراديان شيميايي عوامل مختلف روي تهاجم سلول هاي سرطاني است. در چيپ ميكروفلوييدي حاضر چهار كانال سيگنال تعبيه شده است و ميكروچمبر مياني از طريق هيدروژل با چهار كانال سيگنال در ارتباط بوده كه به طور همزمان مي توان اثر گراديان سه عامل را بر روي ميزان تهاجم سلول هاي سرطاني بررسي كرد. اين چيپ به گونه اي طراحي شده كه براحتي بتوان ميزان مهاجرت سلول هاي سرطاني را با ميكروسكوپ invert معمولي و بدون نياز به ميكروسكوپ كانفوكال بررسي كرد. همچنين با توجه به طراحي اين چيپ، قابليت ايجاد سيگنال هاي خطي و دو بعدي وجود داشته و با توانايي استفاده از هيدروژل در ساختار چيپ رفتار سلول ها در حالت دو بعدي و سه بعدي بررسي مي شود.
پروتئين MCP-1 با داشتن نقش فراخواني لوكوسيتها، يك مولكول كليديگلوگاهي در فرآيند التهاب ميباشد.بنابراين بدام انداختن اين مولكول راهي براي پيشگيري از ايجاد التهاب و بيماريهاي التهابي خواهد بود. لذا، DNA اپتامرهايي ضد MCP-1 انساني (HMCP-1)و خرگوشي (HMCP-1)تهيه گرديد. اپتامر فوق بروش toggle-bead based-SELEX تهيه شد. لذا ابتدا آنتيژنهاي HMCP-1 و RMCP-1 بطور جداگانه به بيدهاي مغناطيسي متصل، يك سيكل SELEX با HMCP-1 و RMCP-1 و ۱۰ سيكل يكي در ميان با آنتيژنهاي HMCP-1 و RMCP-1 انجام شد.پس از تكميل ,SELEX تواليهاي منتخب تكثير و در وكتور T/A كلون شدند. پس از تعيين سكانس تواليها (اپتامرها) و همترازي آنها، خانوادهها مشخص گرديدند. ساختار دو بعدي تواليهاي هر خانواده رسم شده و پايدارترين آنها بعنوان نمايندهي خانواده معرفي شدند. نهايتا ۱۲ اپتامر در ۳ خانواده (با بيش از ۹۶٪ شباهت) به دست آمد. سپس Kd پايدارترين اپتامر(8 E) براي RMCP-1 بروش EMSA تعيين شد كه برابر 78.0 58±.6 نانومولار بود. همچنين عملكرد پايدارترين اپتامر(8E) در انسان با انجام تست مهاجرت براي مونوسيتهاي انساني در حضور HMCP-1 بصورت in vitro تاييد گرديد. با توجه به ميزان Kd و نتيجه تست مهاجرت، اپتامر فوق داراي اختصاصيت و قدرت چسبندگي بالايي براي HMCP-1 و RMCP-1 دارد.
انتقال سلول هاي لنفوسيت T كه گيرنده هاي آنتي ژن كايمر (CARs) را بيان مي كنند به عنوان يك رويكرد جديد براي ايمونوتراپي سرطان ظهور كرده است . اتصال اختصاصي دمين خارج سلولي با آنتي ژن هدف منجر به فعال سازي سلول هاي لنفوسيت T ، ترشح سايتوكاين ها و حذف سلول هاي هدف مي گردد . آزمايشات باليني در بيماران مبتلا به سرطان بدخيم پيشرفته سلول هاي B با استفاده از درمان مبتني بر سلول هاي T تثبيت شده با CAR اختصاصي(CAR-T CD19) اثرات ضد تومور قابل توجهي را نشان داده اند كه منجر به اين خوش بيني گرديد كه اين رويكرد براي درمان تومورهاي جامد نيز مفيد خواهد بود. در حاليكه استفاده از CAR T Cells موفقيت زيادي در درمان بدخيمي هاي خوني داشته است، در برابر تومور هاي توپر موفقيت چنداني كسب نكرده است. در اين اختراع هدف قرار دادن ريزمحيط احاطه كننده تومور به واسطه ساخت سلول T بيان كننده ي رسپتور كايمر عليه آنتي ژن تناسين-C، كه نقشي اساسي در تكامل و پيشرفت تومور ايفا مي كند، منجر به بهبود عملكرد سلول هاي CAR T در القاي مرگ سلولي در سلول هاي توموري سينه انساني شده است.
در اين اختراع روش جديد و تركيبي براي توليد دستهي جديدي از پرابهاي تشخيصي به نام آپتامر با موفقيت طراحي و اجرا شد. در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي براي تشخيص مولكولهاي هدف مختلف بيولوژيكي مثل بيوماركرهاي بيماريهاي مختلف صورت پذيرفته است. از طرفي، شناساگرهاي اين ماركرها اغلب آنتيباديهايي هستند كه تهيه و توليد آنها دشوار و پرهزينه است. اخيرا براي توليد پرابهاي تشخيصي از اوليگونوكلئوتيدهاي تكرشتهاي به نام «آپتامر» استفاده شده است. توليد اين دسته از پرابها سريع و مقرون بهصرفه است و از مقاومت بالايي در شرايط محيطي برخوردار هستند. بنابراين معايب آنتيباديها را ندارند. روشهاي مختلفي براي توليد آپتامر وجود دارد كه هر يك نقاط ضعف و قدرت منحصر به خود را دارند. در اين ميان دو روش پر استفاده «سلكس الكتروفورز موئينه» و «سلكس سلولي» هستند. سلكس الكتروفورز موئينه بسيار سريع است، ولي اهداف استفاده شده در آن كاملا طبيعي نبوده و با فرم طبيعي و بيولوژيك آن مولكول كمي متفاوت است. در سلكس سلولي علي رقم استفاده از اهداف كاملا طبيعي، روند انتخاب بسيار زمانبر است. در اختراع حاضر اين دو روش به صورت مبتكرانه با هم تركيب شد تا از مزاياي هر دو روش استفاده گردد و غلبه بر نقاط ضعف آنها ميسر شود.
بافت پريودنتال از بافتهاي دربرگيرنده و محافظتكننده دندان است و در اثر بيماريهاي لثه دچار تغييراتي در عملكرد و مورفولوژي مي شود كه بسياري از اين بيماري ها به وسيله مهندسي بافت قابل درمان است.عناصر بازسازي بافت استخواني به طور كامل از بين رفته اند و به همين دليل به عوامل خارجي جهت تحريك و بازسازي اين بافت نياز است . بارگذاري داروي آنتي بيوتيك و رهايش كنترل شده ي اين دارو درجهت جلوگيري از عفونت ناشي از باكتري هاي گرم مثبت و گرم منفي واستفاده از ويتامين D3 در جهت ترويج رشد سلول هاي استخواني در غشا امري مهم و ضروري است. در اين اختراع، با استفاده از روش الكتروريسي و استفاده از دو پليمر زيست سازگار و يك سراميك و با بارگذاري داروهاي ويتامين D3و آنتي بيوتيك در داربست مذكور و رهايش كنترل شده اين دو دارو مي توان در درمان و بازسازي بافت دنداني از دست رفته مؤثر واقع شد.
استفاده از دارو هاي ضد سرطان همراه با عوارض جانبي زياد و اثربخشي كم است. براي بهبود اثربخشي و كاهش عوارض اين دارو ها بايد اين دارو ها را در سيستم هاي خاصي بارگيري نمود و به سمت سلول هاي مورد نظر هدفمند كرد. يكي از اين سيستم ها ميسل ها هستند كه مزايايي از قبيل اندازه ذره اي مناسب، سميت پايين،قابليت فرسايش بيولوژيك، پايداري ترموديناميك زياد و ظرفيت بارگيري بالا دارند. اختراع حاضر نوعي ماكرومولكول است كه بعد از وارد شدن در آب نانوميسل هايي تشكيل مي دهد كه توانايي بارگيري انواع دارو ها را دارد. از طريق برقراري اتصال شيميايي بين سيكلودكسترين به عنوان بخش هيدروفيل ميسل و رتينوئيك اسيد به عنوان بخش هيدروفوب ميسل اين ماكرومولكول تهيه مي شود. سپس فوليك اسيد به عنوان عامل هدفمند كننده براي رساندن ميسل ها و در نتيجه دارو به سلول هاي خاص، به اين ماكرومولكول متصل مي شود. براي اين اتصال از برقراري پيوند استري بين گروه كربوكسيليك اسيد فوليك اسيد و رتينوئيك اسيد با گروه هيدروكسيل سيكلودكسترين استفاده شده است. تشكيل پيوند استري از طريق طيف هاي FTIR و 1HNMR ثابت مي شود. در طيف هاي FTIR جا به جايي پيك حدود cm-1 1690 مربوط به گروه كربوكسيليك اسيد به ناحيه cm-1 1700 مربوط به گروه كربونيل استر نشان دهنده تشكيل استر است( شكل 2- د). به منظور تأييد تشكيل پيوند كوالانسي بين رتينوئيك اسيد و سيكلودكسترين، محصول واكنش سه مرتبه با مخلوط اتانول و متانول شسته شد و همچنين به مدت 72 ساعت در مخلوط اتانول و متانول دياليز شد. با توجه به اينكه اتانول و متانول حلال رتينوئيك اسيد مي باشند، حضور پيك هاي مربوط يه رتينوئيك اسيد و عدم تغيير نسبت انتگرال پيك هاي رتينوئيك اسيد به سيكلودكسترين در طيف 1HNMR محصول قبل و بعد از شست و شو و دياليز نشان دهنده تشكيل پيوند كوالانسي بين رتينوئيك اسيد و سيكلودكسترين مي باشد.در طيف 1HNMR فوليك اسيد خالص (شكل 3- ج) يك سيگنال doublet مربوط به HB در ناحيه ppm 15/8 مشاهده مي شود در حالي كه در طيف 1HNMR محصول (شكل 3- د) اين سيگنال up field شده و در ناحيه ppm 75/7 مشاهده مي شود، كه علت اين مسئله تشكيل پيوند استري بين سيكلودكسترين و گروه كربوكسيل فوليك اسيد (در مجاورت HB) مي باشد. پس از ساخت اين ماكرومولكول و تشكيل ميسل ها مي توان به روش انحلال مستقيم دارو هاي هيدروفيل را در آن بارگيري كرد. ميسل ها دارو را درون خود به تله مي اندازند و پس از رسيدن به سلول هدف آن را آزاد مي كنند. بنابراين مي توانند باعث افزايش سميت دارو براي سلول هاي سرطاني و كاهش عوارض آن براي سلول هاي سالم شوند.
چكيده: شاغلين در صنعت در طول زمان در معرض عوامل زيان آور مختلف محيط كار هستند كه تاثير گذاري مواجهه با اين عوامل تحت تاثير زمان مواجهه و نيز شدت بيماري زايي هر عامل بستگي دارد. اين زمان مواجهه تعيين شده و مشخص نمي باشد. در حال حاضر اين مهم با ثبت دستي و يا پرسش از شاغلين انجام مي شود كه قابل راستي آزمايي نيست، اين دستگاه كمك مي كند تا ناظرين سلامت صنايع بتوانند زمان در معرض قرار گرفتن عوامل زيان آور مختلف را به صورت مستند جمع آوري كنند. اساس راه حل طراحي و ساخت يك مدار الكترونيك است كه بصورت ديجيتال زمانهاي حضور شاغلين را در نواحي مختلف شركت ثبت مي نمايد. همچنين از كاربردهاي جانبي اين دستگاه مي توان به نظارت بر كار كارگران اشاره كرد تا از استراحت هاي پنهان كار كه موجب كاهش بهره وري در صنعت مي گردد جلوگيري به عمل آيد. يكي ديگر از كاربردهاي اين اختراع در زمان بروز شرايط اضطراري و حوادث پيش بيني نشده مي باشد، كه با ثبت ورود و خروج افراد در ناحيه هاي مختلف كارخانه مي توان از مكان اشخاص مطلع گرديد تا برنامه ريزي لازم جهت يافتن و خارج كردن اين گونه افراد انجام شود.
موارد یافت شده: 7