لیست اختراعات با مالکیت
سعید عابدیان کناری
5 عدد
خلاصه اختراع سرطان معده يكي از رايج ترين انواع بدخيمي ها در سراسر جهان است. براي يافتن راهكاري موثر در درمان سرطان، شناخت ژن هايي كه تغييرات بيان و يا بدتنظيمي آنها نقش اساسي را در ايجاد و پيشرفت سرطان دارد، كمك كننده مي باشد. MicroRNAs كه RNAs غير كد كننده كوچك و تك رشته ايي هستند، نقش مهمي را در تنظيم بيان ژن پس از نسخه برداري دارند. مطالعات نشان مي دهند كه برخي از miRNAs در انواعي از سرطان ها، شامل سرطان معده، تنظيم افزايشي يا كاهشي دارند، و به عنوان انكوژن يا ژن سركوبگر تومور عمل مي كنند. توليد رده هاي سلولي سرطاني كه بصورت پايدار افزايش يا كاهش سطح بيان يك ژن مشخص را نشان دهند، براي بررسي اثرات و عملكرد دقيق ژن هاي مختلف در ايجاد سرطان ارزشمند مي باشد. در اختراع حاضر، پس از سنتز و كلونينگ ژن pre-miRNA-34a در پلازميد pGFP-C1 توسط شركت GeneralBiosystems (USA)، ترانسفورميشن پلازميدها در باكتري E.Coli سويه ي DH5alpha انجام شد. به منظور تعيين غلظت مناسب از آنتي بيوتيك G418 براي انتخاب سلول هاي دريافت كننده پلازميد در ترانسفكشن پايدار، Kill curve assay انجام شد. سپس، رده سلولي Kato III با پلازميد pGFPC1-miR-34a، و pGFPC1- با استفاده ازLipofectamine ترانسفكت شد. به منظور انتخاب سلول پايدار، 48 h پس از ترانسفكشن، محيط تازه حاوي غلظت 1000 µg/ml آنتي بيوتيك G418 اضافه گرديد. پس از يك دوره انكوباسيون طولاني در غلظت بالاي آنتي بيوتيك، سلول ها جمع آوري شدند و تعيين كمي بيان miR-34a و β-catenin از طريق تكنيك qRT-PCR و با روش سايبر گرين انجام شد. تعيين تغيير سطح پروتئين β-catenin با استفاده از تكنيك وسترن بلات انجام شد. مشاهده رنگ سبز فلورسنت ناشي از بيان GFP به روش ميكروسكوپي، ترانسفكشن موفقيت آميز سلول ها با پلازميدها را نشان داد. افزايش بيان قابل توجه miR-34a در سلول Kato III-pGFPC1-34a در مقايسه با سلول Kato III-pGFPC1-empty با روش qRT-PCR تاييد شد. بيان پروتئين β-catenin در سلول ترانسفكت شده با پلازميد حامل miR-34a در مقايسه با سلول Kato III-pGFPC1-empty و سلول Kato III كاهش يافت. استفاده از رده ي سلولي سرطان معده با بيان افزايش يافته ي miRNA-34a براي بررسي تغييرات بيان و همچنين تاييد ژن هاي هدف miRNA-34a كه تاكنون تاييد نشدند، مفيد مي باشد.
Human Leukocyte Antigen G (HLA-G) يك HLA كلاس يك غير كلاسيك با پلي مورفيسم محدود است كه اولين بار در سال 1986 به دنبال يافتن يك مولكول HLA در سطح سلول تروفوبلاست خارج ويلوسي و يك رده ي كوريوكارسينوما شناخته شد. . HLA-G به عنوان يك مولكول تحمل زاي ايمني در جايگزيني سلول تخم طي بارداري و قبول پيوند نقش مثبت ايفا مي كند و از طرفي موجب پيشرفت تومور و عفونت هاي ويروسي مي گردد. اندازه گيري HLA-G1 سطح سلولي در پروژه هاي تحقيقاتي مختلف به روش فلوسيتومتري يا ايمونوهيستوشيمي با استفاده از آنتي بادي اختصاصي آن MEM-G9 صورت ميگيرد. در اين كار پژوهشي با هدف معرفي ابزاري كارآمد و مقرون به صرفه تر از آنتي بادي هاي اختصاصي كه در سنجش فلوسيتومتري مورد استفاده قرار گيرد، آپتامر اختصاصي HLA-G1 از جنس RNA و DNA به صورت كونژوگه به FAM بر روي سلول هاي رده ي كوريوكارسينوماي JEG3 به عنوان كنترل مثبت HLAG1 و سلول هاي تك هسته اي خون محيطي (PBMC) شخص مذكر سالم به عنوان كنترل منفي HLAG1با يكديگر مورد مقايسه قرار گرفته و نتايج حاصل نشان داد اين آپتامر ها همانند آنتي بادي قادر به شناسايي اختصاصي مولكول HLA-G1 سطح سلولي هستند.
ديابت شايعترين اختلال متابوليكي در جهان محسوب ميشود كه در اين بيماري توانائي توليد انسولين دچار اختلال ميگردد كه به علت كاهش ترشح انسولين از سلولهاي بتاي جزاير لانگرهانس پانكراس، يا مقاومت به انسولين ايجاد مي شود. درمان با سلولهاي بنيادي مزانشيمي در انسان كيفيت بالايي داشته و به عنوان منبع درماني مناسبي جهت توليد و جايگزيني سلول هاي انسولين ساز پانكراس به شمار مي روند. هدف از اين اختراع جداسازي و تعيين هويت سلولهاي بنيادي مزانشيمال (MSCs) از بافت بند ناف و سپس به كارگيري مجموعه اي از تركيباب القا كننده تمايز در سلول هاي بنيادي مزانشيمال جهت توليد سلول هاي توليد كننده انسولين است. تركيبات شش گانه 1-Forskolin+AA+FGF10+RA ،2-AA+FGF10+Nestin، 3-RA+Forskolin، 4-RA+AA+FGF10، 5-Nestin+RA+FGF10+AA و 6-RA+AA+FGF10 جهت القا سلول هاي مزانشيمي ژل وارتون به سلول توليد كننده انسولين توليد و بهينه شدند. در اين اختراع تركيب مولكولي Forskolin+AA+FGF10+RA، القاءكننده اي است كه سبب بيشترين مقدارتوليدانسولين(U/mL) ازژله وارتون شده است و به ترتيب 5 تركيب مولكولي ديگرقراردارند. بنابراين مي توان ازتركيب هاي شش گانه پيش گفت به خصوص تركيب Forskolin+AA+FGF10+RA جهت توليد انسولين بيشتر از بندناف (ژله وارتون) استفاده نمود
گلبول¬هاي قرمز حساس به آنتي¬بادي (sRBC) جهت كنترل كيفي معرف AHG در تمامي تست هايي كه برپايه آنتي¬گلبولين مستقيم و آنتي¬گلبوين غيرمستقيم در بانك خون موجود است انجام مي شود. از معرف كنترل كومبس (چك¬سل) جهت بررسي صحيح بودن نتايج منفي اين تست¬ها و فعال بودن معرف AHG استفاده مي¬شود. علي¬رغم كاربرد گسترده اين محصول، به دليل استفاده از محلول¬هاي نگهدارنده Alsever، قيمت تمام شده آن براي توليد داخل افزايش يافته، لذا تاكنون رغبتي جهت توليد صنعتي آن در كشور نبوده است و در مراكز بانك خون از نوع وارداتي اين كيت استفاده مي شود. همچنين بررسي هاي تجربي نشان داده است ميزان واكنش پذيري (درجه آگلوتيناسيون) اين نوع چك¬سل ها در طي نگهداري RBC با گذشت زمان كاهش مي¬يابد كه به خاطر وجود تحريم ها عملاً اين معرف هاي وارداتي كمتر از 3-4 هفته قابل استفاده هستند. اين مطالعه براي اولين بار در دنيا با هدف فراهم نمودن محيط مناسب و مقرون به صرفه جهت نگهداري sRBC ها، از تركيبات فيكساتيو جهت تثبيت و افزايش پايداري اين سلول¬ها استفاده كرده است.
استخراج اسيد نوكلئيك (DNA و RNA) ابتدايي ترين و موثرترين مرحله براي انجام تست¬هاي مولكولي بوده به طوري كه كيفيت آن بطور مستقيم در شناسايي و تشخيص بيماري¬ها و همچنين بسياري از امور صنعتي و تحقيقاتي موثر مي-باشد. از ميان روش¬هاي استخراج ژن، استخراج مبتني بر ستون تخليص متداول ترين روشي است كه در آزمايشگاه¬ها مورد استفاده قرار مي¬گيرد. اما اين روش نيز داراي معايبي چون چندين مرحله سانتريفيوژ، جابه¬جايي ستون¬ها و تعويض ميكروتيوپ¬¬ها مي¬باشد كه زمان و هزينه فرآيند استخراج را بالا برده و احتمال آلودگي نمونه¬ها را افزايش مي¬دهد. در اختراع حاضر از سيستم خلاء جهت استخراج نيمه اتوماتيك اسيدنوكلئيك استفاده شده است كه سبب حذف مراحل متعدد سانتريفيوژ، تعويض سرسمپلر، جابه¬جايي ستون ها شده كه اين تغييرات منجر به كاهش در زمان و هزينه استخراج ژن مي¬شود. دستگاه نيمه اتوماتيك استخراج از لوله¬هاي ايجاد كننده فشار خلاء تشكيل شده است كه از جنس پلي اتيلن بوده و به شكل مربع در كنار يكديگر قرار گرفته اند. اين طراحي كه براي اولين بار صورت گرفته است سبب افزايش ظرفيت دستگاه در استخراج نمونه شده (1-96) و فشار يكساني را بر روي تمامي منافذ خلاء ايجاد مي¬كند. همچنين براي اولين بار در دنيا، از ولو يكطرفه در مسير منافذ خلاء استفاده شده است كه با قرارگيري ستون تخليص بر روي منافذ فشار خلاء سبب جريان يكطرفه و غيرقابل بازگشت محلول¬ها از ستون به سمت لوله¬هاي ايجاد كننده خلاء مي¬شود. همچنين نياز به سانتريفيوژ در مرحله Drying در اين دستگاه مرتفع شده است.
موارد یافت شده: 5